مادرشوهرم خونمون ناهار بود ما تو یه ساختمانیم بعدش اومد بالا ناهار در یخچال باز کردم تو یخچال انبه بود مادرشوهرم گفت بوی خاصی میاد از یخچالتون منم اولش فکر مردم بوی بد میاد اما گفت نه بوی خوشه ( شوهرم انبه رو گرفته بود اما به مادرشوهرم اینا نداده بود قایمکی آورده بود بالا با اینکه من کلی اسرار کردم که ببریم ولی نبرد آخرشم بحثمون شد ) بعدش دیگه یکم بعد دوباره اومد بالا اونموقع شوهرمم از سر کار اومده بود بعد مادرشوهرمم اومد بالا اونروز مادرشوهرم ایناهم شام مهمون داشتن خورشتشو طبقه بالا گذاشته بود اوم بعد به شوهرم گفت از تو یخچالتون بوی خوبی میومد راستشو بگو چی گرفتی حس میکنم بوی آشناییه و فلان شوهرمم گردن نگرفت بعدش فرداش شد مادرشوهرم سره درد شدید گرفت منم لخاطر اینکه نمیتونست کار کنه رفتم خونشو دستمال کشیدم جارو کردم بعدش پس فرداش شد پدرشوهرم رفت برای مادرشوهرم رانی بخره رانی انبه خرید آورد بعدش مادرشوه م انبه رو باز کرد خورد بعدش شوهرم اومد گفتش فهمیدم بوی یخچالتون چی بود بوی انبه بود خیلی دوتاتونم بی معرفتید من هرچی باشه بدون اینکه به شما بدم از گلوم پایین نمیره چطوری دلتون اومد بخورید من تا الان نخورده بودم چطوری تونستید بخورید و ب ما ندید من تا الان هر چی بوده حتی شده یزره هم بهتون دادم شما خیلی هر دوتون بی معرفتید نمیدونم الان چیکار کنم من تا آلات هر کاری که میتونسته خوشحالش کنه رو کردم شوهرم نمیدونم چرا یواشکی وسیله میخره میاره دوست نداره بهشون بدیم لا اینکه اونا هر چی باشه بما میدن من خودم خیلی اسرار میکنم اما قبول نمیکنه که بدیم اینم اولین بار نیست که مچ شوهرم گرفته میونش با من خیلی خوب بود تا امشب که بمنم گفت بی معرفت آلات خجالت میکشم نمیدونم چیکار کنم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.