خانوما وقتی داستان زندگی بعصی کاربرا رو میخونم خیلی ناراحت میشم که چه مشکلاتی دارن و مشکل من شاید در برابر اونا کوچیک باشه.مشکل منم اینه که شوهرم یه زن صیغه ای داره و هیشکی خبر نداره و خودم دوتا بچه کوچیک دارم و بخاطر بچه هام و آبروم واستادم.ولی درد بدیه.شوهرم از لحاظای دیگه بد نیس خوب خرج میکنه برام کم و کسری نزاشته ولی یکمی بددهنه و دوس نداره بهش گیر بدی و من دارم تمام تلاشم رو میکنم که بیخیال باشم در برابر مشکلم سخته خیلی سخته.ولی وقتی مشکلات بعضیارو میبینم میگم ماری تو چرا نتونی تحمل کنی صبر کن.نظر شما چیه