خانوما وقتی داستان زندگی بعصی کاربرا رو میخونم خیلی ناراحت میشم که چه مشکلاتی دارن و مشکل من شاید در برابر اونا کوچیک باشه.مشکل منم اینه که شوهرم یه زن صیغه ای داره و هیشکی خبر نداره و خودم دوتا بچه کوچیک دارم و بخاطر بچه هام و آبروم واستادم.ولی درد بدیه.شوهرم از لحاظای دیگه بد نیس خوب خرج میکنه برام کم و کسری نزاشته ولی یکمی بددهنه و دوس نداره بهش گیر بدی و من دارم تمام تلاشم رو میکنم که بیخیال باشم در برابر مشکلم سخته خیلی سخته.ولی وقتی مشکلات بعضیارو میبینم میگم ماری تو چرا نتونی تحمل کنی صبر کن.نظر شما چیه
از کجا فعمیدی که زن داره؟
خدا صبرت بده
مشکل شماهم خیلی خیلی مشکل بزرگیه.. من بودم نمیتونسنم بمونم تو اون زندگی
چرا اونو صیغه کرده؟خودت میدونستی؟
ینی خودت راحتی با این قضیه؟ چجوری برات سخت نیست خیلی؟
باوجود همه مشکلاتم ولی حالم بهم میخوره از مردای صیغه کن
مسئله و مشکل هرکس برای زندگیش سخته و قرار نیست ادم حتما بلای اسمونی سرش بیاد تا بگیم مشکلش جدیه
در کل بنظر من توی هر مقطع اگه همسرتون، نامزدتون، دوست پسرتون براتون ارزش قائل نشد یا بهتون خیانت کرد نمونید چونکه خودتونو بی ارزش کردید و وقتی بچتون بزرگ میشه اینو میفهمه و یاد میگیره که توی زندگیش به طرف مقابلش اجازه بده که بی ارزشش کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
