شما بودین چه رفتاری با مادرشوهرتون میکردین

مادرشوهر منم همینه. از همه ایراد میگیره متوجه شدم پشت سرم حرف میزنه همه رو باهام بد کرده‌. شوهرمم دقیقا همینارو میگه که ولش کن و زبونش تنده و تو کوتاه بیا فلان. 

باز تو خونه مادرشوهرتی مجبوری تحمل می کنی پس من چی بگم مادرشوهرم اومده خونه من چرت و پرت بهم میگه توقع داره چیزی هم نگیم ناراحتم شده که دفاع کردم ازخودم 

چه مادر شوهر بدی 

شوهرت باید هواتو داشته باشه به نظرم اصن محل نده بهشون تا حساب کار دست مادر شوهر بیاد

نمون اونجا ازش نترس بترسی تا آخر باید بترسی 

رفتارهایی هم که بضی بزرگترها دوست ندارن انجام نده هر خاسته ای داری فقط جلو شوهرت بگو جلو بقیه هیچی رو نکن 

شمام دقیییقا همینا رو میگفتی به جای اینکه ساااکت نگاهشون کنی 

من باشم وسایل شخصیم رو جمع میکنم تا تعمیرات تموم بشه میرم خونه مادرم 

به نظرم بهتره بری 

در ضمن همون جا میگفتی توقع دارم خوب میکنم شوهرمه وظیفشه

به کسی ربطی نداره اخه 

واای حرصی شدم هیچی نگفتی 

بیشترین آسیب هم خود پسرها می‌بینن امان از خونواده های خودخواه

چند وقت باید بمونی ؟؟؟

[QUOTE=295226284]متاسفانه فک نمیکنن این طلاق منجر به خراب شدن زندگی خود بچشون میشه[/QUOTEمن صبح تا شب کارم با این جور مسائله 

خیلی خانواده پسرها را دیدم که آرزشونه عروس بدون هیچی طلاق بدن و بچه اش بگیرند مهریه قسطی کنند.

یه آقا پسری طی ۴ سال گذشته این دومین طلاقشه مشکل دخالت خانواده و به قول خانم دومش شوهره شلغمه

همینا رو رُک بگو بگو چطور واس خودت ویزای خوب میخوای واس من آشغال

نمیدونم اینجور خانواده ها دیگه چرا زن میگیرن واسه پسرشون

شما وکیلید؟

نه عزیزم

من بودم می رفتم توی همون خونه در حال تعمیر خودم ولی اونجا نمیموندم ولی من مادر خودمم بد باهام حرف بزنه یه لحظه اونجا نمیمونم