خودم:یه روز صبح از خواب بیدار شدم طبق عادتم پسرمو ک یک سالشه چک کردم بعد یه نگاه به ساعت انداختم ک ۵و۱۰دقه بود و بعد به همسر عزیزم نگاه کردم که تو جاش خواب بود بعد خوابیدم یهو یادم افتاد ساعت ۵ همسرم باید بره سر کار گفتم اخ اخ خواب مونده پاشدم بیدارش کنم ک بره دیدم تو جاش نیست😱😧😥 بعدم ک اومد گف من امروز زودتر از همیشه رفتم سر کار نترسیدی که؟😥صد بار تعریف کردم اینو شد بار صدو یکم😂😂😂😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
امیرتو حال میخوابه خوب الان ک اینو گفتم یاد اون افتادم یه شب نصف شب پاشودم برم اب بخورم😂😂موهامم خب دیگه بازه شبا ریخته بودم دور وبرم رفتم اب خوردم و برگشتم منو ک دید شکه شد یه صحنه فک کنم😂طفلی گفت عال اومد خو خواهرمن یه ندایی بده نصف شب ک کسی ببینتت زهره ترک میشه اومدم توواتاقم خودم و تو اینه نگا کردم دیدم اره راست میگه بیچاره😂براهمین میگم من از اونا هم الان قیافم ترسناک تره😂
ناشنوا باش وقتی کهـ به آرزوهای قشنگت میگن محالهـ💘🍀✨