2777
2789
من از اطرافیان شنیده بودم یک نفر آب جوش میریزه تو حیاط خونش مث اینکه قبیله ار جن ها اونجا بودن یکیشو ...

منم شنیدم اگ روی آتیش آب بریزی بچه جنا کشته میشنو ننه باباشون تا یه مدت انگولی میکنن زندگی ادمو😂😂😂

یه سری نی نی سایتیا اونقدرررر دوست داشتنین و مهربووون ک آدم دلش میخواد برشون داره جاشون کنه تو قلبش❤️یه سری نی نی سایتیام!هعییی💔🤧بیخیال اصلا نمیگم ولشون کن همون قبلیا رو عشقه🥳🥰😍

یک بارم قبلا مسجد میرفتم  همیشه موقع رفتن و اومدن یک گربه سفید عجیب میدیدم همه جا نمیدونم گربه بود یا نه

پسرم لطفا به بنده درخواست دوستی ندین شرمسارم ولی معذورم از قبول کردنش چون تعلیق میشم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من خودم یه بار رفته بودم حموم مامانبزرگم اینا بعد یه موکتی داره از میله ای که اونجاست آویزون کرده بودم

بعد داشتم موهامو میشستم چشمام همینجوری نصفه نیمه باز بود یهو یه چیزی شونمو انگار دست کشید

چشمتون روز بد نبینه انواع اقسام ائمه رو صدا کردم برگشتم دیدم همون موکت لعنتیه

 Army    غرق در رویای آینده و سرگردان در کابوس حالیم... 
اینکه میگن نصف شب یهویی الکی از خواب بیدار شی به معنیه اینکه یه نفر داره نگات میکنه راستههه؟😨آخه یه ...

وای  بعضی موقع ها اره 

پسرم لطفا به بنده درخواست دوستی ندین شرمسارم ولی معذورم از قبول کردنش چون تعلیق میشم 
اینکه میگن نصف شب یهویی الکی از خواب بیدار شی به معنیه اینکه یه نفر داره نگات میکنه راستههه؟😨آخه یه ...

اوففف تا دلت بخاد برا من اتفاق افتاده مخصوصن سه شب😥😥😂

خیلی زود لبخند میزنی و میگویی :(خدایا،این از چیزی که دعا کردم هم بیشتره.)🥲🌙

بچه بودم خونه مامان بزرگم تنها بودم با خاله ام ( رفته بودن مراسم ختم ) 

مادر بزرگم اینا یه در هال دارن که راهرو رو از هال جدا میکنه 

این یه قسمت شیشه اش شکسته بود 

نشسته بودم روی مبل داشتم به تلوزیون نگاه میکردم 

یهو که نگاهمو به سمت در برگردوندم از اون قسمت شکسته دیدم یه هیبت سیاه رد شد ( مثل یک چادر مشکی) 

این از دوران بچگی هنوز توی ذهنمه و یادم نمیره اصلا

🤍Devils' Angel🤍

بچه بودم خونه مامان بزرگم تنها بودم با خاله ام ( رفته بودن مراسم ختم )  مادر بزرگم اینا یه در ...

دود مانند بود ؟ خود جن‌ بود

پسرم لطفا به بنده درخواست دوستی ندین شرمسارم ولی معذورم از قبول کردنش چون تعلیق میشم 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792