گوشیش شارژ بود وقتی رفت تو تماسا و اسمشو دید گف چرا عوض کردی اسممو؟
گفتم از فردای روز تولدم عوضش کردم (هرسال تولدم اشکم درمیاد و کوچکترین اهمیتی نمیده نه تبریک نه کادو نه ....)دلم شکسته ازش البته بدی کم نداره
خیلی ناراحت شد گف ثبات نداری کههه
بعدشم گف دیگه عوض نکنیا همینو بزا بمونه گفتم به خودم مربوطه گوشی خودمه تعیین تکلیف نکن
خیلی عصبی و ناراحت رفت سرکار😕😕
تقصیر خودشه ادم احساسی هستم که بی احساس ترینم کرد با رفتاراش والا الانشم خیلی مهربون و احساسیم برا همچین موجودی
حالا چی گذاشته بودی اسمشو؟
حق داری،شوهر منم یادش نیس بعد چن وقت میگ اع تولدت بود
خوبش کردی
قبلا چی بود الان چیه؟
حق داری
شوهر منم هیچ وقت هیچ مناسبتی رو یادش نیست ولی فدای سرش به همه مهربونیاش در
شما واسه تولدش چکار میکنی؟ ایندفعه تولدش که شد یه کادوی خوب بگیر و یه تولد کوچولو توی خونه واسش بگیر اونم یاد میگیره شوهر من متولد مهر اگه مهر من واسش کاری نکنم ماه بعدش آبان که تولد منه اونم کاری نمیکنه
روزای عادی هرچی بخوام در توانش باشه میخره ادم خسیسی نیس مهربون هم هس ولی زود جوشه و زبون تندی داره ولی هیچوقت نشده یه تولد بگیره برام یا سالگرد ازدواج یه بار ولنتاین یه گل گرفته بود بخدا بال دراوردم من انتظار کادو و تولد انچنانی ندارم که ولی یه تبریک یه شاخه گل چی ازش کم میکنه
عزیزم هرسال تولد گرفتم براش تبریک گفتم همراه خانوادش رفتیم رستوران مهمون من
این بشر براپدرو مادرش براهمه بلده تولد بگیره و تبریک بگه جز من به من که می رسه میگه اه تولد چیه اخه بچه بازیه اگه دوسم نداشت میگفتم خب دلیلش اینه ولی همیشه ادعا داره و هرچی بخوام میخره و قربون صدقه و هرانچه که تو یه رابطه رمانتیک هستو انجام میده ولی نمیدونم چه مرضی هس که تولدام از دماغم میاره
