از کلانتری بهم زنگ زدن که بیا با دادورز برگرد سر زندگیت

از این طریق خیلی تحت فشار گذاشتنم 

چرا ولی برای من اهمیتی نداشت حکمی نگرفته اما بگیره هم مهم نیست 

ماه دیگه موعد اولین سکمه دوست دارم همون موقع توافق کنیم و برای همیشه از زندگیم برن بیرون

چی عزیزم

مرسی عزیزدلم

همش از لطف و کمک خداست و واقعا شاکر خدا هستم 

مرسی از محبتت و دعای خیرت

دورت بگردم عزیزم ممنونم از لطف و محبتی که بهم داری

امیدوارم هرچی از خدا میخوای بهت بده

چشم عزیزدلم ممنونم از دعای خیر و محبت فراوانت 

امیدوارم هرچی خیره نصیب قلب مهربونت باشه💖

عزیزم پستی که برام گذاشتی باز نمیشه نمیتونم پیامت رو بخونم

من یه آدم زندانی بودم که تو یه خونه حبس شده بودم

مثل پرنده ای که بال و پرش رو چیدن و تو قفسه

این تصمیم بعد از سالها صبوری و تلاش بی نتیجه برای تغییر برای من حکم آزادی از زندان رو داشت

حکم‌زندگی دوباره

تا برسم به آرزوهایی که برام تبدیل به حسرت شده بود

من همسر سابقم رو دوست داشتم اوایل حتی دلتنگش میشدم اما وقتی متوجه شدم دلتنگی بخشی از فرایند فراموشی ست و درواقع دلتنگ خاطراتم شدم نه اون آدم؛ اجازه دادم زمان بگذره تا این پروسه بگذره 

خودمو مشغول کردم با درس گاهی با گریه درس میخوندم گاهی خسته میشدم و میگفتم من از لحاظ روحی توان درس خوندن ندارم اما باهمه این حس‌ها مقابله کردم چون هدف داشتم و دارم 

وقتی به ارزش درونی خودم پی بردم جایگاهم رو بین مردم پیدا کردم و عزتی که خدا نصیبم کرده و وایب مثبتی که از همه گرفتم و تونستم توانایی و استعدادهام رو تو کارم پیدا کنم همه اینها باعث شد حس و حالم خیلی بهتر بشه

سعی کردم و میکنم اون مرد و خانوادش که به اندازه ۷سال بهم بدی و ظلم ناروا کردن رو ببخشم؛ توجه کن ببخشم نه اینکه ازشون بگذرم! قلبا ببخشم و این باعث میشه دیدنشون باعث حال بدم نشه و برام مثل بقیه آدمها می‌مونن نمیخوام حتی حس تنفر نسبت به اون آدمها داشته باشم چون تنفر هم یه حسه..!

سلام خوشگلم خوبی پسرت خوبه خداروشکر 

دلم برای حرفاتون تنگ شده بود واقعا

ممنونم ازت سلامت باشی عزیزم

خداروشکر خوبم زندگیم رو رواله 

آره حتما به این نتیجه رسیده که زیر بار طلاق نمیره وکیلش میخواست بینمون رو بگیره که توافق کنیم قبول نکرده گفته من مهریشو میدم اما طلاقش نمیدم یکم بابت این موضوع تحت فشارم ناراحتم اما به خدا توکل کردم

از این طرف خیلی خواهان دارم که منو واقعا تحت فشار گذاشتن آدمای خوبی هستن و گذشتمو پذیرفتن 

من اون آدم و زندگی قبلی رو کامل فراموش کردم اما یو سال دیگه زمان لازم دارم

بدم نمیاد آدم خوب کنارم بیاد اما فعلا تو بلاتکلیفیم 

نمیدونم چقدر میخواد کش بده این لجبازی و یک دنده بازیاشو دوست دارم تموم کنه هم خودش بره پی زندگیش هم من...

کاری ندارم چی به سرش میاد از ظلمهایی که در حق من کرده دلم میخواد رها بشم و راه زندگیمو پیش بگیرم

به دعای شما عزیزدلم

تو این شبها و ماه های عزیز منو تو دعاهای خیرتون یاد کنید

من که تمام تلاشم رو برای حفظ زندگیم کردم و اون نخواست امیدوارم حالاهم بیفته به دلش و رهام کنه 

۶سال با زندگیم بازی کرد و معطلم کرد حالاهم با لجبازی و حروم کردن مابقی عمرم بازیم میده

وکیلا میگن توافق کنید اما مگه میاد

امیدوارم خدا راهی بسازه و نجاتم بده