امروز صبح عموممرده بود مامانم نمیتونست بچمو نگه داره برم سرکار ب شوهرم گفتم یکساعت بچه رو نگه دار من میرم ساعت۹زود میام
قبلش سریع یه ابگوشت گذاشتم ب شوهرم ک رفت تو اشپزخونه چون بچم خیلی بهم میچسبه و نمیذاره بلند شم و داشت شیرمیخورد گفتم زیر قابلمه رو خیلی کم کن الان خودم میام تنظیم میکنم
همیشه ایراد میگیره از غذا همیششششه
رفت سر قابلمه که کم کنه یهو شروع کرد اینا خوب جا نمیافتن اینا ابکی ان گوجه زود ریختی و کلی ایراد
ادامه پست بعد