خونش تو ساختمون مامانشه تلفنی جرات نداشتم صحبت کنم
۴سال خونه پدرمادرم نزاشتن بیام
نهایت بیرون رفتنم خرید از سر کوچه بود به معنای واقعی حبس بودم
شما از سرکار و کلاس حرف میزنی! تو خواب باید ببینم اونجا برم سر کلاس و سرکار
ببین حتی اگر برگشتی یک ثانیه خونه نشین از صبح از در بزن بیرون برو باشگاه برو تفریح هرچی هم اعتراض کرد عین خیالت نباشه خانواده اش هم اگر دیدی دارن اذیت میکنن تحقیرشن کن بی احترامی کن خلاصه جوری رفتار کن خودش بگه بیا طلاقت رو بدم
نه عزیزم، بگو بر میگردم و با دادورز برگرد خونه بعد نامه برگشت ات به منزل رو تحویل بگیر بعد که همسرت نامه رو برد تحویل دادگاه داد دوباره میتونی از خونه بزنی بیرون تا همسرت دوباره شکایت الزام به تمکین انجام بده دو سه ماه وقت داری، هر دفعه همین کارو کن تا حسابی خسته بشه
واقعا هم همینه نفقه های پارسال رو مگه داد؟!
تو مرحله اجرا هستن و شاید تا اخر امسال هم بدستم نرسه
خودم ماهی ۱۱تومن درامد دارم پیش خانوادمم دانشگاه میرم تفریح میکنم زندگی میکنم
برم تو زندان اوین مادرش که چندرغازم قطع نشه!
درد من از نفهمیشه از شوهری که هیچ وقت نفهمید زندگی و زن چیه و همه چیزو فقط تو رابطه دید و منی که همه چیز تموم بودم براش و حتی وقتی از دستم داد نفهمید چی از دست داد و چکار با زندگیش کرد...
