من و خیلی از دخترا جز دختران معمولی هستیم
برای ما از اول سخت بود با کفش باشنه بلند مسیرهای طولانی را راه برویم و جیکمان در نیاید ما از همان اول دنبال کفش اسبرت بودیم که بتوان با ان ساعت ها در شهر قدم زد و دوید و بی توجه به کج شدن روسری شاد بود .
امکانش بود یک روز شلخته باشیم یا ناراحت باشیم و گریه کنیم و روسری مان کج شود .
ما همان دخترانی هستیم که عشق را در زندگی یاد گرفته ایم نه اینکه به ما گفته باشند همیشه خوش چهره و خوش بوترین باش تا تمام شهر را عاشق خود کنی ... کتاب یک زن معمولی اثر امیلی فرش را بخوانید