بچه ها شما چطور کسی ناراحت یا دلخورتون میکنه
بهش اهمیت نمیدید یا فکر نمیکنید
من کسی بهم حرفی میزنه تا دو یه روز ، حالم بده و خود خوری میکنم
ما بعد از دو هفته رفتیم خونه مادر شوهرم، شوهرمدوهفته تمام مریض بوده، بهش رسیدگی کردم ، دوتا بچه رو دست تنها ، بردم ، اوردم ، خرید کردم، ده تا کار دیگه... اونای بچه دارن خودشون میدونن باید از اول صبح بدویییی تا اخر شب ، این روزای اخر هم که عادت بودم، اصلا نتونستم استراحت کنم، از دیروز و پریروز وا قعا احساس خستگی و سرگیجه داشتم ، با این حال کار خونه بکن و عصر هم بچه ها رو پیاده بردم بیرون پارک تا حوصلشون تو خونه سر نره، بعد مادر شوهرم زنگ زد که بیایید اونجا، رفتم میگم حال ندارم خیلی خسته شدم این چند وقت، پدر شوهرم برمیگرده میگه من از صبح تا شب سر کار بودمزن بیچاره من با هفتا بچه قد و نیم قد تر و خشک میکرده و در اخر شب میومدم میدیدم سی تا مهمون داره، خودش تنهایی زندگی رو چرخونده
مثلا به من داشت تکه می پروند، در صورتی دروغ میگه زنش هیچی بلد نبوده وهنوز بلد نیست یککیکبپزه
ولی باید بتونم اهمیت ندم و بهش فک نکنم، نمی تونم این موضوع خیلی اذیتم میکنه، یه راه کار بدید که هر کی حرفی میزنه برام مهم نباشه؟
بگید چ کنم؟