ازدواج میکنم
غصه چیزا بی ارزش رو نمیخوردم
اوایل ازدواج جلوگیری نمیکردم و زودتر میرفتم پی درمان.
از اول به همسرم سخت میگرفتم و از همون روز عقد میپاییدمش
بیست سالگی ازدواج میکردم خیلی پشیمونم که بیخیال ازدواج بودم
لعنت به خانواده هایی که پسره لجنشونو می‌شناسن ولی به دختره بیچاره نمیگن زندگیشو به تاراج میبرن
خدا ازشون نگذره
ای خدایا اگه برگردم ب عقب خواهر عزیزم رو درمان میکردیم میبردیمش تهران شاید خوب میشد تا اینجوری خودشی نمیکرد داغش براما نمیموند که تاابد حسرت دیدنشو داشته باشیم
آنقدر تنها نبودم
جلوی پدر مادرم وایمیستادم.نمیزاشتم خواهرم خاله زنکی کنه تو زندگی من دخالت کنه..خونه جدا میگرفتم.مستقل میشدم.کار میکردم.و بخاطر اینکه از خونه فرار کنم و همینطوررررررررر حرف مردم که ازدواجت دیر شده دنبال شوهر نمیگشتم.....هیهات
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
