چقد سخته خدایا تنها زندگی کردن
حتی برای 2 روز فقط بخدا از شدت دلتنگی احساس میکنم دارم خفه میشم
از طرف دیگه به همین زودیا باید اسباب کشی کنیم خونه ای که گرفتیم یه اتاق داره اونم کوچیک
انباری هم نداره
وسیله های اضافمو نمیدونم چیکار کنم
از مامانم اینا هم دورم نزدیک نیستم که این چند روز برم اونجا
و غم بزرگتر کنکور امسال کنکور شرکت کردم آمادگی ندارم ولی از شدت استرسم هیچی نمیتونم بخونم
اینا تمام آشوب های ذهنیم بودن
هرچند بی ربط با عنوان تاپیک
فقط نوشتم سبک بشم🥺
من که تنهاییو به زندگی با شوهر سگم ترجیح میدم
تنهایی گاها باعث شکوفا شدن کلی استعداد نهفته میشه اتفاقا عالم قشنگی داره.دیگه مستقل شدی باید مدیریت کنی خونه زندگیت رو.اولویتت کنکورت باشه اینده اته بی خیال بقیه مسائل اتفاقا برای خوندن درس تنهایی نعمته قشنگ برنامه ریزی کن و بکوب بخون ان شالله موفق باشی
وایییی خیلی دلم میخواد خونه بگیرم تنهایی زندگی کنم.ب بابام‌گفتم سال کنکورم ی خونه توی شهر دیگه برانم جاره کنن من برم اون تو درس بخونم چون خونه ی ماخیلی شلوغه..بی نهایت استفاده رو ببر..جمعع ها هم برو خونه مادرت
تازه از اینم ناراحتم این خونه ای که هستیم خیلییی دوس داشتم امسال تمدید کنیم بشه 2 سال
که اسباب کشی نداشته باشم
ولی نشد کلا هر سال یچیزی میشه که باید بلند شیم خسته شدم
