داشتیم مافیا بازی میکردیم تو جمع گفت تو هیچی سرت نمیشه بلد نیستی برو بیرون
منم از اون به بعد التماسمم کنه باهاش بازی نمیکنم
البته شوهرم از بس داد میزنه کلا همه بهش عادت داریم بدمون نمیاد
تو جمع چیزی نمیگم وقتی خودمونیم باهاش صحبت میکنم
میگه سعععععی میکنم دیگه تکرار نشه
دفعه بعد بدتره 🤣