دختر خونه بودم
بابای پولدار
همه چی عالی
پولدار که میگم پولدارها....
اما بعد همین فراز و نشیب های اقتصادی نمیشه گفت دیگه پولدار
ازدواجم سنتی بود
یک دختر مظلوم به معنای واقعی افتاب و مهتاب ندیده
حرف گوش کن ولی مغرور
مغرور به مال پدرش
اما حالا اس و پاسی بیشتر نیستم که منتظره فردا طلبکارهای شوهرش پاشنه در از جا بکنن
خلاصه اینکه مغرور نباشید به هیچی
در قران هم اومده که خداوند انسان های مغرور دوست نداره
راستی اینم بگم با اینکه همسرم انتخاب خانواده بود پدرم از من دست شد و اعتقادی به حمایت از فرزند دختر نداشت
فقر با گوشت و خونم تجربه کردم
حالا چرا این حرف ها میزنم
نمیدونم
شاید برای اینکه هم صحبتی ندارم
و تو این دوره زمونه هم گرفتارن گرفتار زندگی هاشون
شاید اومدم یکی یک حرفی بزنه با حرفش این دل نا ارام
ارام بگیره