مادرم اینا شهرستانن من مرکز استان
وقتی میرم شهرستان بیشتز خونه مادرشوهر هستم.بدون همسرم اصلا نمیرم بمونم. ارتباطمون کم کردم و وقتی میرم خیلی بهم خوش میگذره. مادرمم واقعا هوامو داره و برامکمنمیزاره
اما وقتی میاد خونمون ک چند روز میمونه واسه کارای داری خیلی خیلی عصبی میشم اذیت میشم
اصلا انگار ی خشم درونی دارم ک نمیتونم کنترل کمم.کنترلش برام سخته
اون دو روز در ماهی ک میاد خونمون برام عذابه
در حالیکه مامانم خیلی باهام خوبه ولی نمیتونم
حس میکنم ریشه در گذشته و رفتارهای اشتباه و خودآگاهی الانم داره.
نمیدونم چیکار کمم
نیاز ب مشاوره رفتن دارم اما وقتشو ندارم فعلا
خیلی ناراحتم ک این احساس و نسبت ب مامانم دارم ولی خب خودشم حرف و رفتار اشتباه داره منم زیادی حسابم.خودهرم میگه تو باید مامان و همینطور ک هست بپذیری ولی من نمیتونم.برعکس اون خیلی باهم خوبن ولی من نه
زود عصبی میشم حتی اگ حرفش عادی باشه