2777
2789
عنوان

چجوری بی خیال مامانم بشم؟

330 بازدید | 30 پست

مادر من بسیار در حق بچه هاش کم لطفی کرده مخصوصا دخترا و همشم میخواد خودشو توجیه کنه و همه چیز رو بندازه به گردن پدرم و هر چیزه دیگه ای اینم بگم پدرمم خیلی آدم بی مسولیتیه ولی نمیخواد خودشو خوبه نشون بده یا توجیه کنه 

حالا من از زمانی که مادر شدم هر چی میگذره  بیشتر از مادرم بدم میاد باهاش گاهی لفظی درگیری دارم و این موضوع خیلی روحمم آزار میده چجوری ازین موضوع گذر کنم چون با این رفتارا دارم خودمو اذیت میکنم دل مادرمو بی خودی می‌شکنم چون گفتنشون هم فایده ای نداره از عکس العملاش معلومه بازم داره کاملا حق رو به خودش میده

راه حلی دارید؟ 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مثال بزن گلم

مثلا هیچ وقت هوای مارو نداشته مخصوصا من که بزرگه بودم همیشه بی پناه موندم تو هر شرایطی همش میخواد بگه من بهترین مادر بودم 

تازه میخواد به من یاد بده چجری بچه بزرگ کنم

بی خیال شو.از خدا بخواهد کمکت کنه.اینجوری انرژی خودت هدر میره.انرژیت را بزار واسه پیشرفت خودت وبچه هات.گذشته ها گذشته پدر مادرت هم تغییر نمیکنن.تو فقط میتونی خودت را تغییر بدی

خدایا شکرت که با معجزه های زیبات سورپرایزم کردی.خدایا شکرت که به من یه فرزند پسر سالم و صالح و عاقل دادی.

مثلا چ کم لطفیی 

بستگی داره کوچیکه داری بزرگش میکنی یا بزرگه میخای سرکوب کنی حساتو

به حرف زدن با روانشناس نیاز داری قطعا

 لطفا به خاطر خودتون هم که شده به نظر من و بقیه اکتفا نکنید ما خدا نیستیم همگی ممکنه اشتباه کنیم🧡/تایپ شخصیت INTP/ چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم....مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم...طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری...خود را کشتم و درمان خود کردم/ چون نهالی سُست می‌لرزد روحم از سرمای تنهایی می‌خزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمی‌بخشی عشق،ای خورشید یخ بسته سینه‌ام صحرای نومیدیست خسته‌ام، از عشق هم خسته../ خدایا شکرت ولی کاش انقد زود نعمتاتو از من بی لیاقت نگیری :)

اخ که کاش مادرم بود و بدترین کارو میکرد منم تاهفته پیش درگیر بودم یکسره بامادرم یکسره سرزنش و بحث بود 

حییییییف 

تاقبل اینکه دیر بشه به خودت بیا هیچوقت نرنجونش 

مرگ خیلی بهمون نزدیکع

توفکرش نیستی و پیداش میشه ولی وقتی که باید باشه میره 😕
کمتر رفت و امد کن  یا صحبت کن باهاش بالاخره مادرت در حقت 4 تا خوبه کرده مدام اونا رو با خودت ...

خودش زنگ میزنه همش میخواد پیش من سنگ داداشمو به سینه بزنه یا بدیهای بابامو بگه منم که هر روز به این که اگه یه مادر بهتری داشتم چقدر زندگیم بهتر میشد فکر میکنم شروع میکنم باهاش بحث کردن😔

چجوری کنار میای؟ 

مادرم اینا شهرستانن من مرکز استان

وقتی میرم شهرستان بیشتز خونه مادرشوهر هستم.بدون همسرم اصلا نمیرم بمونم. ارتباطمون کم کردم و وقتی میرم خیلی بهم خوش میگذره. مادرمم واقعا هوامو داره و برام‌کم‌نمیزاره

اما وقتی میاد خونمون ک چند روز میمونه واسه کارای داری خیلی خیلی عصبی میشم اذیت میشم

اصلا انگار ی خشم درونی دارم ک نمیتونم کنترل کمم.کنترلش برام سخته

اون دو روز در ماهی ک میاد خونمون برام عذابه

در حالیکه مامانم خیلی باهام خوبه ولی نمیتونم

حس میکنم ریشه در گذشته و رفتارهای اشتباه و خودآگاهی الانم داره.

نمیدونم چیکار کمم

نیاز ب مشاوره رفتن دارم اما وقتشو ندارم فعلا

خیلی ناراحتم ک این احساس و نسبت ب مامانم دارم ولی خب خودشم حرف و رفتار اشتباه داره منم زیادی حسابم.خودهرم میگه تو باید مامان و همینطور ک هست بپذیری ولی من نمیتونم.برعکس اون خیلی باهم خوبن ولی من نه

زود عصبی میشم حتی اگ حرفش عادی باشه

مثلا چ کم لطفیی  بستگی داره کوچیکه داری بزرگش میکنی یا بزرگه میخای سرکوب کنی حساتو به حرف زدن ...

ببین مثلا یا طلاق دارم که باعثش پدر و مادرمن یا ازدواج اشتباه دارم توش موندم بخاطرشون

مثلا مادر من خانوادش براش ارجهیته اختیار اموال پدرمو نداره وگرنه همه رو میداد به خانوادش و پسراش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز