من بعد از بچه سوم فقط تونستم قرص شیردهی بخورم برای پیشگیری از بارداری الان بچم دوسالش هست فهمیدم باردارم خدایا خیلی احمقم تازه کنار بچه هام خوشبخت بودم اینو کجای دلم بزارم هرروز منتظرم تکون نخوره اصلا دوسش ندارم خاک تو سرم
نه به خدا ،عین واقعیته ،خود من بچه سومی را که باردار شدم کلی ناشکری کردم اولش ،
ولی الان میگم چقدر ناشکر بودم
اتفاقا بچه های ناخواسته عزیزترند و بعدها بیشتر به درد پدر و مادر میخورن
چند سال دیگه به حرفم میرسی
.من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس شیفته ی حرف زدنم نشود،قلب هیچ کس با دیدنم نلرزد،کسی برای چشم هایم نمیردو شعری در وصف پیچ و خم گیسوانم سروده نشود...من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس با خندیدنم ته دلش ضعف نرود،هیچ کس از نبودنم غصه اش نگیرد وجای خالیم توی ذوق نزند...من یک آدم معمولی هستم،حتی از معمولی هم معمولی تر،ولی دوست داشتن را بلدم،اینکه با تمام وجودم یک نفر را دوست داشته باشم بلدم،اینکه برای بودنش و ماندنش از جان و دل مایه بگذارم هم بلدم....