تو تایپک های قبلی گفتم چه اتفاقی افتاده..من با خواهرم رفتم سر قرار و اون تو رستوران منتظر ما بود به محض اینکه من و خواهرم اونو دیدیم تا چن ثانیه اصلا نمیتونستیم چیزی بگیم و همدیگه رو نگاه میکردیم ..دختر عمش که میشد شیرینی خورده سابقش و من چهر مون دقیقا مثل سیبی بود که که از وسط نصف شده بود به جز اینکه اون یک درصد تپل تر بود انگار قل دیگه من بود بنده خدا دید ما تعجب کردیم اومد جلو سلام و احوالپرسی کرد و ما رو برد سر میز و گفت با شوهرم اومدم و بهش گفتم بره یک ساعت دیگه بیاد ..البته گفت قبلا عکس منو دیده و مشتاق بوده منو ببینه ..صحبتامون رو کردیم و اینکه همه چیز بین اون و خواستگارم تموم شده و الان ازدواج کرده و میخواد اگه وصلت شد و فامیل شدیم با هم زیاد رفت و امد کنیم و از این حرفا ...از شوهرش هم نگم که از اون بقول معروف مانکن ها بود البته موقع خداحافظی دیدیمش ...از اون موقع این تو ذهنم هست که نکنه خواستگارم به خاطر اینکه من شبیه اونم اومده خواستگاری ....خونه که رسیدم عکس اونو به مامانم نشون دادم و اول نگفتم دختر عمش هست گفت لباس ماله کیه و کجا عوض کردی ..باور نمیکرد من اون عکس نیستم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
چقدر عجیب ... احتمالا ... آقایون از یه قیافه یا تیپی خوششون بیاد فقط همونو میخوان دیگه ... ولی اینکه گفته میخواد باهاش رابطه داشته باشید ممکنه چیزی بینشون بوده باشه
زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست! هرکسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود! صحنه پیوسته به جاست! خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!🍃🍃🍃
چه خانواده عجیب غریبی حس میکنم همشون مبتلا به فیتیش جنسی خاصی هستن
من بیشتر از روابط حالت تهوع بهم دست داد
شباهت شما هم که بکنار
نی نی سایت کجاست ؟ جاییکه داده ها و آمار های علمی ، منطق و عقلانیت حرف آخر رو میزنه :) در واقع اصلا حرف نمیزنه :) لذا کامنتام به مذاق بعضی ها خوش نمیاد :)