من پارسال زایمان کردم سریه مسئله ای حدود یکسال با جاریم قهر بودم از قبل همدیگرو خونه پدر شوهرم می دیدم ولی با هم صحبت نمی کردیم اون آمار منو همیشه از خواهرشوهرم داشت ولی من کلا حوصله سر از کار دیگران درآوردن ندارم بچم که بدنیا اومد حتی یه زنگ نزد تبریک بگه یا یه پیام بفرسته ولی به خواهر شوهرم زنگ زده بود تبریک گفته بود خونه پدر شوهرم همدیگرو دیدیم سلام کردیم  و یه مبارک باشه که به زور از دهنش درآمد زیر لبی گفت وتموم الان تقریبا یکساله که ندیدمشون حالا الان بچه اون بدنیا اومده خواهر شوهرم زنگ زد بهم گفت 
توقع دارن که من بهش زنگ بزنم نگین به اون چه چون خواهر شوهرم اینا خیلی ساده و بی ریا هستن ولی من اصلا دوست ندارم زنگ بزنم حالا بعداً حضوری بهش تبریک میگم و کادو میدم ولی دلم نمی خواد که خانواده شوهرم ازم برداشت بد کنن و همه چی بیفته گردن من 
اون پشت سر من اینارو پرکنه با زبون آخه یکم دهن بینن حالا بگین به خواهر شوهرم ومادرشوهرم چی بگم که قانع بشن و بی ادبی هم نباشه خاهشن زیر بیست سال و بچه مدرسه ای ها نظر ندین به تجربه اونایی که خانواده شوهر دارن نیاز دارم