گاهی اوقات اینجوری میشم که نه دلم میخاد برم بیرون نه دلم میخاد کسی بیاد خونم نه غذا درس میکنم نه خونه رو تمییز میکنم نه حتی موهامو شونه میکنم حتی تو ایینه به خودمم نگاه نمیکنم نمازمم نمیخونم
یعنی انگار تو ذهنم هیچ چیزی نیست برای انجام این کارا یعنی نه ترسی دارم نه استرس نه ذره ای حوصله نه ذره ای انگیزه هیچی هیچی انگار خوابم
فقط دلم میخاد غر بزنم رو تختم بخابم با گوشیم کار کنم یا حوصله ی اونم ندارم
این حالتم ممکنه دو روز طول بکشه یا سه روز
دقیقا هیچ کاری نمیکنم دست خودم نیست واقعا نمیدونم چمه
اکثرا اینجوری میشم
البته بقیه روزا هم که حوصله داشته باشم فقط ظاهری کمی خونه روتمییز میکنم و غذا میذارم
الانم از همون روزامه حوصله هیچی ندارم