سلام خانما وقت همگی بخیر
راستش نمیتونم تصمیم بگیرم هیچ انتخابی نمیتونم بکنم
من ۲۱ سالمه یه خواستگار داشتم از اقوامم
حدودا ۶ ۷ ماهی رو حرفش بود و اصرار داشت دوست دارم
پسره ظاهرش خوبه درآمدش خوبه خیلی اصرار داشت دوسم داره تلاش کرد با همه حرف بزنه و همه رو راضی کنه
ولی خانوادم خیلی مخالفن خانوادش اخلاقای خوبی ندارن و اینکه یه بار تو سن پایین ازدواج میکنه و جدا میشه و یه زندگی پر تنش داشته که خودش تمومش میکنه
خانواده هابخاطر بحث و دلخوریای گذشته از هم تصویر خوبی ندارن مهربون هستیم با هم ولی رفت و آمدمون کمه
و خب نمیشه گفت ما به اندازه کافی میشناسیمش و میدونیم چیکار میکنه و چطور آدمیه
اجازه آشنایی هم بهمون نمیدن و تازه اگه هم بدن بحث اینکه تو فامیل همه میفهمن و یه کلاغ چهل کلاغ و ...
چند بار ردش کردم دوباره گفت بیا منطقی فکر کنیم بیا درست آشنا بشیم و ...
راستش بیشتر از شرایط و مخالفتا و دخالتا و ... خوب بودن خود طرف و مورد اعتماد بودنش برام مهمه ولی خب نمیدونم چطور آدمی میتونه باشه
به نظرتون باید کلا بیخیال و منصرف بشم یا نه بهش فکر کنم؟
چونکه خیلی اصرار داشت دوسم داره و همه کار برام میکنه دلم نمیخواد سرسری ازش بگذرم
و خب اجازه ندادن درست باهاش آشنا شم ولی خب تو همون مدت که با هم حرف زدیم اکثرا خوب بود ولی هر جا حس میکرد یکم من توجهم بهش کمه خیلی نارحت و عصبانی میشد
دوست داشت پا به پاش ابراز علاقه کنم پا به پاش مدام بهش توجه کنم
و خب اون دو باریم که ردش کردم خیلی بد عصبانی شد و گفت دیگه نمیخواد هیچ وقت منو ببینه و ... و بعدش چند باری میگفت پای کسی وسطه که فلان جا آنلاین شدی باهام چت نکردی و چرا ذهنت درگیره و ...
تا اینکه وقتی دید من بعد این چند ماه شک دارم چه تصمیمی بگیرم و بین اون و خانوادم موندم و ... خودشو عقب کشید و گفت نمیخواد و من بهش کم توجهی کردم و .. این رابطه به درد نمیخوره ولی خب یه مدت بعدش و شاید هنوزم منتظره ما برگردیم و این رابطه درست شه
خانما به نظرتون رو این کیس فکر کنم یا نه؟ و اینکه چطوری باهاش آشنا بشم که اگه شدش هیچی اگه نشد دلخور نشه؟
و اینکه به نظرتون شک کردنا حساسیتا و رفتارای تندش طبیعیه و بخاطر شرایط الان یا توجه خواستنشه و دوسم داره یا کلا اخلاقش اینطوریه؟
