ببینید من مادرم خیلی سر شوهر کردن و ... بام دعوا داره بعد من تنها چیزی که برام مهمه هدفمه تا جایی که حاضرم شوهر نکنم (زندگی خوبی نداشتم خانواده درستی نداشتم بچه طلاقم و زن بابا هم دارم بابام هم حس میکنم زیاد مثل قبل نیست)فکر من اینطوره که مهم شوهری که میخوام بکنم پخته باشه انسان درستی باشه شکاک نباشه دروغ گو و عصبی نباشه برام اهمیتی نداره طرف زنش جدا شده (البته اگر مقصر خودش نباشه )یا زنش فوت کرده و ... برام فرقی نداره پیرمرد هم دیگه نه ولی نه اینکه حتما باید مجرد باشه چرا زشته یعنی من فکرم اشتباهه ۲۰ سالمه دیدم نسبت به ازدواج فرق میکنه