20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمیخورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که میترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
اجازه ندهید روزی بگذرد و شما به یک اثر هنری بزرگ نگاه نکرده باشید، قطعه موسیقی جالبی نشنیده باشید و بخشی از کتاب بزرگی را نخوانده باشید...افکار آدمها، پیچیدهتر از قضاوتهای احمقانه ماست! از کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر، ننمایی وطنم؟ چه میکنند آدمها، اگر موسیقی را از آنها بگیرند؟کلمات و نُتها را؟ آرزوها را...رؤیاها را؟!خدای هر کس، در مغز اوست.🚫 غمی به پهناوریِ یک سرزمین اصیل در من خفته است؛ غمی که نه فسخ میشود و نه عادت!🚞🏕عشق با انگشت های کشیده پیانو مینواخت♥️🎹من پا به پای پونه های وحشی میرقصیدم🌿🎼باران می آمد☔️بهارنارنجها همه مست🍷🍊هوا هوای تو بود...🌂🤍 همه ما مثل ماه كامل درخشان؛ همچنان نيمه تاريكى در وجودمان داريم🌓 شب تاریک و سنگستان و مو مست...قدح از دست مو افتاد و نشکست! نگهدارندهاش نیکو نگه داشت...وگرنه صد قدح نفتاده بشکست