عشقم تو اوضاع کرونا ک مادر از بچه 6ماههش فرار میکرد
98 درصد مشکوک ب کرونا بودم .... نذاشت تو ماشینش ماسک بزنم تا بریم تست کرونا بدم . گفت نمیرم تا بدون ماسک باشی .... نفس بکش .....
موقعی ک ازم تست گرفتن همه همراهها با فاصله و با دو تا ماسک بودن اون بدون ماسک دستمو گرفت بلندم کرد و جلو 30تا از همشهریاش یک دیقه بغلم کرد .....
( گفتم خدا همشهریات میشناسنت و فهمیدن بغلم کردیااااا.... گفت چ خوب پس همه فهمیدم تو عشقمی )
بعدم تو ماشین بغلم کرد تا خونه