اصلا استرس نداشتم و انقد ذوووق داشتم ک همش میگفتم کی خطبه میخونه 😁
با شوهرم دستامونو گرفته بودیم محکم بعد شوهرم میگف دیدی اخر بهم رسیدیم منم نیشمممم باااااز مامانم چش غره میرف نیشتو ببند کم مونده بود تو محضر از ذوق جیغغغ بزنمممم یه بله بلندییی گفتمممم خودمم دست زدم 😂😂😂😂😂😂😂😂
عروسیم ک از ساعت ۶ غروب وسط بودم تا ۳ صب یه ثانیه هم نشستم فق موقع شام نیم ساعت نشستم با همه میرقصیدم و کِل میکشیدم و دست میزدم(البته تو خانواده همسرم رسمه عروس اصلا نشینه و تو خانواده ما رسمه ک عروس یکساعت بیشتر نرقصه ) من طبق رسم همسرم همش وسط بودم 😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
