گفت مغازه هه  باز شده
سریع رفتم ولی باز دوباره  بسته بود.
برگشتم خونه 
وسط راه پشیمون شدم دوباره برگشتم 
دیدم اومده قفل مغازه را بزنه و دوباره بره
خلاصه گقتم پولم را بده
گفت من فراموشکارم 
برام واریز کرد
ولی با این شرایط چقدر کار کردن سخته
من هرگز به کسی اعتماد  نمی کنم
تا پول را نگیرم جنس را نمیدم
ولی چون مغازه ی قدیمی تو محل خودم بود قبول کردم
و الآن فهمیدم چه کار خوبی می کردم اعتماد نمی کردم