ی قمری تو راه پله خونمون لونه کرده ی بچه کوچیک داره، مرده فک کنم از همون موقع که تخم گذاشته بود دیگه نیومد مامان تنها بود، حالا امروز صبح دیدم مامان نیست گفتم حتما تا شب میاد الان رفتم باز نبودش، یعنی میاد؟ بچه نمیره از گشنگی؟ چیکار کنم اگه تا فردا نیومد خودم غذا بدم بهش یا صبر کنم ؟
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را، کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری،،،
یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش... شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اتفاقا منم اونطوری کردم نخوردن بعد سه چهارروز خوردن اگ از تخم در اومده ک اصلا دیگ نمیاد ، من خودم ...
فک کنم بچه دو هفته اش باشه اخه تو عید تخم بود، تا پریروز هم مامان بودش دیگه سر نمیزنم زیاد که ی وقت فرار نکنه امروز کار داشتم مجبور شدم برم، ذهنم درگیرش بود ببینم برگشته دوباره رفتم
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را، کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری،،،