از دست مادرشوهرم کفریم توروخدا راه حل

من دوساله عقدم ازدواجمون هم فامیلی بود هم چند سال دوست بودیم هرکی با من عروس شد از فامیل خودم تا فامیل مادرشوهرم مادرشوهراشون پر دستو بالشونو کردن طلا این دررریغ از یه نخود چنتا عیدی اوردن همه طلاها سبک اونم شوهرم میخرید یه تعارفم نمیزد سنگین تر بگیر من میدم بقیشو رسم داریم جلو پایی میدن بعد عقد به عروس بگو هزار تومن بمن بده تازه سر جشن عقد شوهرم ۵تومن کم اورد باش قهر کردن بهش ندن خاهرش خودشو کشت انقد با کادو سرعقدیش رقصیدو پز داد ۱تومن بود اونم بعد عقد شماره کارت داد ۵۰۰پس گرفت تازه خودشون ۳نفر مادرشوهر و برادرشوهرشم بودن ینی پول شامم ندادن تو این دوسالم خاهرشوهرم نه دعوت کرد نه عیدی بم داد هیچی ولی توقع دارن شوهرم همه کار براشون بکنه حتی خوردو خوراکم با کارت حکمت شوهرم میگیره اضاف بیاد میگه از حقوقش کم کنید ینی هیچچچچ کمکی نداشتن که همش شوهرم میگه دم بابات گرم هوامو داره بابا مامان خودم که هیچی حالا نزدیک عروسیه شوهرمو وادار کرده ۵۰۰نفر هم روستاییاشو دعوت کنه خب چرااا با فامیلا خودمون میره رو ۷۰۰ ۸۰۰نفر و مجبوره عروسی بیخود بگیره مگ عروسی مال من نیست هیم میگه شوهرم زشته خورده مامانم پس نده خب به من چههه مگ زمان دلار هزارتومنیه هزارنفر دعوت کنی خب میخای بگی بگو خرجم خودت بده تاره چند وقت پیش ۱۰تومن از شوهرم گرفتن به رو خودشونم نمیارن میخاید نمیخاید دارید ندارید اصلاااا من نمیخام یه شب عروسیمم باب میل این خانم باشه وقتی داره از خرجمون میزنه شوهرم برا این عروسی ینی یسری وقتا دلم بود بگم نمیخام ترسیدم بمونه تو دلم 

چکار کنم توروخدا بگید