2777
2789
عنوان

لعنت ب بیکسی😭

| مشاهده متن کامل بحث + 1441 بازدید | 53 پست

مادرمن دور نیست فوت کرده سه تابچه بابی کسی بزرگ کردم سرآخری همسایمون عاشق بچه بودن ازدوماهگی میبردش خونشون هنوزم که کلاس پنجمه میره خونه شون اونا جابه جاشدن ولی هنوز رفت وآمد داریم آقاشون فوت شد بچه ی من تا مدتها افسرده بود خیلی مرد خوبی بود روحش شاد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شوهرت چی؟ کمک نمیکنه ی اخر هفته نگهشون داره بری خرید؟  من دگ همه خریدام اینجوریه ک شوهرم بچه ه ...

از همین میسوزم زنگش زدم گفت مگه من میتونم جای مادر بگیرم برات مگه چ گناهی کردم گفت نمیام بدم میاد بچه داری و قطع کرد دلم شکست دارم گریه میکنم😔

چقدر دلم میسوزه نه ماه زجر حالا ک دلم میخاد راه برم بازم محکوم ب حبس تو خونه

خیلییی بده


ادم بعضیارو میبینه میگن بچمو گذاشتم پیش فلانی رفتم بیرون حسرت میخوره🙄

❤DaYaNa❤   من از دیوانه ها دیدم هزاران عاقل مرده  ∆              ❤خدا❤
مادرمن دور نیست فوت کرده سه تابچه بابی کسی بزرگ کردم سرآخری همسایمون عاشق بچه بودن ازدوماهگی میبردش ...

منم فوت کرده تو بچگیم هم پدرم هم مادرم بدبختی گ این مادرشوهرم طبقه بالام و همسایه ها از ترسش باهام رفت آمد ندارن قاچاقی باهاشون ی سلام علیک میکنم

از همین میسوزم زنگش زدم گفت مگه من میتونم جای مادر بگیرم برات مگه چ گناهی کردم گفت نمیام بدم میاد بچ ...

عزیزم حق داری واقعا بچه داری همینجوریش سخته، کسی هم نباشه کمکی کنه دگ واقعا سختتر میشه.

من با دوستام ک حرف از نبودن مامانم میزنن سریع میگن وا حالا مگه ما ک مامانمون هست چقد بچمونو نگه میداره. میگم بابا همون دو هفته ی بارم ک ادم ی صبح تا عصر بتونه بچه هاشو ببره خونه مادرش ی چایی با خیال راحت بشینه بخوره خودش ی زنگ تفریحه. میگن نه ادمیزاد هر چیو نداره فک میکنه بقیه ک دارن دگ خیلی خوشبحالشونه. 

خیلییی بده ادم بعضیارو میبینه میگن بچمو گذاشتم پیش فلانی رفتم بیرون حسرت میخوره🙄

آی گفتی بخدا جلسه مدرسه دخترم ک رفتم تا رسیدم شوهرم گوشیم ب رگبار گرفت ک بدو بیا منم نصفه سخنرانی اومدم بیرون خیس عرق بودم تو راه فقط میدویدم وقتی رسیدم خونه قلبم تا نیم ساعت فقط تند میزد از ترس شوهرم بعد ک رسیدم ی لیوان از اپن برداشت و شکوند ک چرا دیر اومدی و در بست 

آی گفتی بخدا جلسه مدرسه دخترم ک رفتم تا رسیدم شوهرم گوشیم ب رگبار گرفت ک بدو بیا منم نصفه سخنرانی او ...

عجببب😐😑


بجای اینکه نگهداذه اینجوری میکنه!

❤DaYaNa❤   من از دیوانه ها دیدم هزاران عاقل مرده  ∆              ❤خدا❤
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز