ت خواب یه زنی رو دیدم ک بارداره بیشتر یه دختر جونی بود اول برخورد همه باهاش خوب بود ولی بعد ک فهمیدن بارداره یه چیز شبیه شمشیر رو از دهنش وارد کردن پاشو بریدن دیگه اون دختره بی حرکت موند من فک کردم ک مرده ولی با توجه به اینکه ت خواب گذر زمان احساس نمیشع اون دختره یکم ک میگذش شکمش بزرگتر میشد بعد اون همه بلا زنده مونده بود و یه بچه به دنیا آورد
البته بگم همه افراد خوابم ناآشنا بود خودمم نمیدونم حضور جسمی نداشتم انگار روحم نظارگر بود یا شایدم خود دختره نمیدونم
کسی سر درمیاره ک چی میتونه باشه تعبیر خوابم