همسر من سال هاست میگه. دارم برنامه نویسی میکنم
ولی به جایی نرسیده به منم میگه تو هم شروع کن ولی من علاقه ندارم
از اونبر میگه فکر میکنی سال هاست دارم برنامه نویسی میکنم
ولی بلد نبودم و نمیدونستم چیکار کنم و...
میخوام شروع کنم که هرجور شده انجام بدم تا به جای خوبی برسم من براش نگرانم که نکنه باز راه اشتباه رو بره میخوام مشاوره براش بگیرم راه درست رو بره چون برنامه نویسی شده همه زندگیش زندگیمون داره خراب میشه میشینه پای سیستم هیچ کار دیگه نمیکنه اخلاقای خاص داره میگه هیچکس نیاد خونمون اگه ی روز انجام نده عصبی میشه اقدر نق میزنه که نگو حالا فکرش کن این همه اینجوری بعدم یکی دوسال باز وقت بزاره آخرشم اشتباه بوده باشه
منم دیگه اعصاب ندارم چجوری بگم نیاید خونم یا مثلابا همسرم وقت بگذرونم میگه فقط کار کار خب منم دل دارم ی جا دعوت شیم تا کلی ناراحته میگه کار نکردم وقتم رفت البته سرکارم میره ۲۴ساعت سر کاره ۴۸ساعت خونست چیکار کنم کمکم کن دعات کنم