وای خدا جدیدا مردم خود درگیری دارن😂😂
مادرشوهرم عید زنگ زنگ زنگ که بلند شید بیایید اینجا هرروز گفتیم نمیشه حالا سر فرصت میاییم روز پنجم ۹ ساعت راه رو کوبیدیم رفتیم پیشش اول که اخماش تو هم بود بعدشم گفت ناهار خوردید که؟ یعنی برای غذا دعوت نیستید😐منم گفتم نه ولی من میل ندارم خسته راهم اگر فلانی میخوره بخوره(شوهرم) نیم ساعت بعد دیدم اومد در اتاق گفت بیایید ناهار من گفتم نمیام شوهرم اخم کرد که دعوا میشه و فلان من رفتم خداشاهده سه نمونه غذا درست کرده بود با یه عالمه سالاد و سبزی و نوشیدنی و ژله و مخلفات یعنی میز هفت پادشاه چیده بود ولی با ما اینجوری برخورد کرد اینقدر ناراحت شدم اینقدر ناراحت شدم گفتم من گدای لقمه نون نبودم که این زن با من اینجوری رفتار کرد خداروشکر وضعمون خوبه دو تا قاشق برنج کشیدم خوردم تشکر کردم دیگه دست به هیچی نزدم حالا موقع رفتن غذا میکرد همرامون منم نگرفتم به محض بیرون اومدن از خونه به شوهرم گفتم مستقیم برو رستوران غذا بخورم واقعا نفهمیدم فازش چی بود