یهو نصف شبی یاد مهمونی افتادم منزل جاریم.بعد از دوسال عید دعوت کرد رفتیم خونشون هنگ کردم از کثیفی خونش. درسته به من ربطی ندارد ولی خوب یادش افتادم یهو😁
تازه عروس نیست ۱۵ ساله ازدواج کرده فرش خونش انگار گل مالیده بودن.دستشویی جرم گرفته.اناق بچش خواستم لباس بزارم رو دسته صندلی آنقدر خاک بود لباسم خاکی شد . خوب لعنتی یه دستمال بکش خونت وقتی مهمون دعوت میکنی🥴
از این فامیل های سمی دارین؟
نه نداریم در این حد معمولا جلو چشم رو حتی شده سرسری تمیز میکنن
طفلی جاریت نمیدونست مهمون دعوت کرده یا مامور بهداشت
نداریم خداروشکر
يادم نيست
جاریم تمیزه ولی شلختس کلا همه چیش تو کف هاله
شانس من همه وسواسین
اینقد میشورم و میسابم کمرم شکسته
داریم وقتی مهمونی میده همه باید بسیج بشن تا مهمون راه بیوفته 😑😶
افسردس لابد
هیچی نگو که تو موقعیتش قرار می گیری
همین قضاوت در موردت میشه مهم روی گشاده ی صاحب خونس
یه دوست دارم مثل من سه تا بچه داره هر هفته خونش جلسس وضعیت خونش همینه و من به بی ریا بودنش غبطه می خورم
من مهمون میاد یه دستی میکشم قبلش ولی خب شلخته زیاد داریم تو فامیلمون
