مادرشوهرم گفت فلانی( جاریم) بیاد برنج درست کنه اون خیلی خوب بلده وقتی جاریم اومد مادرشوهرم گفت مثل عروسک شدی
مهمونا هم همه از زیبایی جاریم گفتن
پولداره خونه و ماشین گرون قیمت زیبایی و بقول مادرشوهرم دستپخت خوب
حسودی نمیکنم ولی چرا خدا هیچی به من نداد خیلی غصه خوردم مثل افسرده ها بودم امشب
عزیزممممممم❤️
درکت میکنم
منم حسود نیستم ولی دلم میگیره از خودم
غصه نخور،🥲🥲
الهی بمیرم
درکت میکنم
برات مهم نباشه بقیه درموردت چی میگن
تو هرجور دلت میخواد باش
یه سری چیزها مثل آشپزی خوب یه کمی دقت و حوصله می خواد یا زیبایی یه کم رسیدگی نه حالا حتما با خرج کلی پول، همه چیز رو گردن خدا نندازید
کاربچگانه ای کرده
نمیگه عروسام حسودیشون میشه، دشمن میشن؟!
شوهرش چطوره؟
چکارس؟
کار مادرشوهرت خیلی زشت بود ..نبایداینو جلوی جمع مخصوصا جلوی تو می‌گفت
ظاهر و زرق و برق زندگی دیگران رو نگاه نکن
من با اینکه جاری ندارم ولی بعضی وقتا بهش فک میکنم جاری دار بشم بعد همچین موقعیتایی چقد حالم بد مبشه با اینکه اصلا حسود نیستم
خوش به حالش ارث پدری یا خودش شاغل؟
من اصلا دوست ندارم مادر شوهرم از دست پختم تعریف کنه
اوووففففف اون موقع همه پخت و پز می‌افته گردن من
بیشترشم الکی میگه که دلتو بسوزونن
