دقیقااا مامان منم
الان میگه چکار کردی موهای شوهرت سفید شده
موقع عقدم ب مادرشوهرم گفته برین نامه بگیرین (اونا رسم نداشتن) من ب دخترم اعتماد ندارم بعدا نگین چرا نگفتی (منی ک ب نامحرم نگاه نمیکردما)
بعدم از م دستمال خونی گرفت ببره ب فامیلاشون نشون بده
من میفهممش،بااین تفاوت که من بدبختشدم ولی اون هنوز نشده
من خودم از بس بهم گفتند تو با هیچکس نمیسازی و زودی طلاق می گیری باورم شده بود، بعد این که الان شوهرمه ۲ سال در خونمون بود، گفتند به همین جواب بده دوستت داره دیگه طلاقت نمیده😐😂😂 آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه!!!
در حالی که خودم یکی دیگه رو دوست داشتم و از بس از طرف خانواده ام تحت فشار بودم نتونستم پاش صبر کنم، درسته اونم رفته بود و جواب گوشیمو نمی‌داد اما امید داشتم که دوستم داره.
الان هم بعد یازده سال که پسر من کلاس دوم هست و دخترم ۵ سالشه و خودش هم دو تا پسر داره پیام داده توضیح میده که چرا جوابمو نمیداده...
چه حیف که دلیلش یه سوتفاهم بوده و همون موقع حلش نکرده...
الان هم دیگه به قول خودش کار از کار گذشته.
ولی من تو جهنم یاد و خاطره هاش تا آخر عمرم می‌سوزم...💔
همیشه میگم خدا کنه دخترم با عشق ازدواج کنه، پشتش میمونم مثل یه دوست و همدم
شوهرم منو دوست داشت خیلی، اما من دلم پیش کسی دیگه ای بود
کاش مادرم اونقدری باهام دوست بود که می‌تونستم بهش بگم غم دلمو
هنوز هم دیگه یازده سال گذشته جرأت ندارم به کسی بگم😭😭
انگاری بعضی دردها رو آدم باید تا آخر عمرش تنهایی به دوش بکشه و به قبر ببره...
گول مردا رو نخور یه زنگ میزنن زندگی وروانت رو به هم میزنن اون اگر بگیر بود اون موقع میومد جلو عین این اتفاق برا منم افتاد وقتی شوهر کردم وبچه دار شدم کفت میخواستم بیام خواستگاریتو از این حرفا اون موقع بچه تر بودم غصه میخوردم بعد یهو دیدم یواش یواش داره زندگیم تحت تاثیر قرار میگیره اونم کم کم درخواست کمک مالیو و گردش و این مزخرفات داد منم کلا راه ارتباطی رو بستم اوندموقع که من خواستگار در خونم صف بسته بود اون خیالشم نبود و در حد حرف گذاشتو و هیچ تلاشیم نکرد الان دنبال من افتاده ولش کن مرتیکرو اصلا بهش فکرم نکن چند سال بعد میفهمی حرف منو من که زیباترین مردم ببینم بازم مرد خودم رو لایق تر از هر کسی میدونم چون زحمت کشه اهل زن ودختر وولگردیم نیست اینجا چقدر از خیانت مینالند شما خیانت کار نباش که برکت از زندگیت میره
واقعا بعضی پدر و مادرا از دشمن آدمم بدترن الهی نباشن
بابای من با حرفاش خواستگارای خوب ومیپرونه اونی هم که تبدیل به شوهر میشه یه عمر چرتو پرتای بابام یادش می مونه😕جلسه اول خاستگاری بعد احوالپرسی میگه حقیقش من اعتیاد دارم.ما رسیور داریم.من جهازی نمیدم فقط یه تشک وقابلمه تموم.خدا بیامرز های ما ومکث میکند که همه بگن خدابیامرزه😅از صفر شروع کردن ماهیچی نداشتیم یه سقفی روسرما بوده یه لقمه نونی خدامونو شکر میکردیم.ایناهم باید همینجور باشن.مارسم مجلس گرفتنها وعیدی بردن آوردن نداریم.دخترمانم که همینه که میبینید هنوزم اگه عروسک بدی دستش میشینه بازی میکنه😐قیافه خواستگار و ننه باباش😕🏃🏃♀️🏃♀️قیافه بابام🥸😎🤔منو مامانم که خرج جهیزیه و... خودمون میدیم🫂😭فقط انگار ماموریتش بردن آبروی ماست
