2777
2789
عنوان

بنظر شما چجوری باید رفتارکنم

168 بازدید | 6 پست

سلام خانما ما در حال تقسیم یه زمینی هستیم مادرم در قید حیات هستن و به خواسته خودشون قراره به بچه ها این زمین رو تقسیم کنن در حین جلساتی که در منزل مادرم برگزار میشه همه حضور پیدا میکنند از نوه ها گرفته تا حتی عروس و داماد اما اصلا به من اطلاعی درباره این قضیه داده نمیشه که قراره درباره زمین صحبت کنند و چون با خواهرم درمورد یه سری مسائل به مشکل برخوردم و باهم یجورایی قهریم اونم نمیذاره مادرم بهمون چیزی بگه  و زیر گوشش میخونه که به ما حرفی نزنه یه روز بطور اتفاقی رفتم خونه مادرم و دیدم همه جمعن و دارن صحبت میکنن در مورد این قضیه ولی من که باید باشم بهم چیزی نگفتن خیلی ناراحت شدم با مادرم بحثم کردم حتی به هرحال تو همه جمع ها و جشن ها همینه من مشکلی ندارم اگه تو مهمونیا نباشم همینجوری گاهی میرم خونه مادرم بهش سر میزنم ولی بنظر شما نباید به جای عروس ها و داماد ها فرزند خونواده حضور داشته باشه؟

لحظه ها میگذرد ،آنچه بگذشت نمی آید باز ،لحظه ای هست که دیگر هرگز نتواند شد آغاز...                 سهراب سپهری

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خيلي جدي با مادرت صحبت كن  با خواهرت مشكل داري با بقيه خواهر برادرات صحبت كن

مادرم بنده خدا زن سادیه تو اجتماع هم نیست که بخواد بفهمه دوز و کلک بازیه مردمو واسه همین هرکی هر چی بهش میگه گوش میکنه من بهش گفتم تا زمانی که هستی بهتره زمینتو که به نام خودته تقسیم نکنی چون واسه توعه هیچکسم حق نداره ازت بگیره ولی بازم زیرپاش نشستنو مجبور به این کار کردن مادرمو

لحظه ها میگذرد ،آنچه بگذشت نمی آید باز ،لحظه ای هست که دیگر هرگز نتواند شد آغاز...                 سهراب سپهری
معلومه که تو باید باشی تو اولویتی نه عروس و دوماد ... عجب

میدونی واسه همینه الان مشکل درست شده چون عروس و داماد هر کدوم یه نظر میدن و اختلاف پیش میاد

لحظه ها میگذرد ،آنچه بگذشت نمی آید باز ،لحظه ای هست که دیگر هرگز نتواند شد آغاز...                 سهراب سپهری
دقیقا کاری که بابابزرگم با بابای من کرد

متاسفانه خیلی اینجوری پیش میاد منم توقعی ندارم ولی میبینم که الان دیگه بعضی برادرخواهرها از دشمن خونی بدترن

لحظه ها میگذرد ،آنچه بگذشت نمی آید باز ،لحظه ای هست که دیگر هرگز نتواند شد آغاز...                 سهراب سپهری
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز