2777
2789
عنوان

شمس من...🙂❤️🌸

84 بازدید | 5 پست

شب بود....پرده صبح هنوز بر نیامده بود و تاریکی شب تا عمق اسمان رسوخ کرده بود

کسی نمیدانست ..شاید..شاید سیاهی آسمان بخاطر هنرنگ شدن با قبلهای تشنه استت..تشنه یک هم صدا..یک ..دوست....

در میانه های شب تنها تر از هنیشه شده بود..در خواب خود را در تاریکی میدید ..خواست فرباد برآورد..غم صدایش را بریده بود...میخواست از فرط غم اندکی ضجه بزند..راه صدایش بسته بود ..یا شاید قلبش از اینهمه تکرار..خسته بود..

ناگهان رها شد ..نور سپیدی دید.. داشت مانند مژده ای به سوی او می آمد اما تا خواست بدو دست یابد ناگهان دوباره موج نومیدی بدو هجوم آورد و سیاهی همه چیز را بلعید..در میانه های خواب بیداری فریاد برکشید و کمک خواست...بارالها هم نشینی از بهر سخن میخواهم..

ناگهان از میان همه غم ها ..مژده آمد که همنشین می آید 

و بعد از شب...روزی مردی وارد مسجد شد....

از تبریز آمده بود...

شمس من

شمس من... جهان من...کجایی ...دنیا بدون تو برایم سیاهی است..تباهی ایست...تا کی در فراغ تو بسوزم...

بیا ..بیا...تنهایم.....

(پ.ن خانمهای نی نی سایتی این صرفا یه متن اقتباسی + کلی کلی کلی کلی کلی خیال پردازیه واگرنه من هیچی راجع به نحوه دیدار حضرت مولانا و جناب شمس نمیدونم...)

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...

♥️

یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عاشقشونم

من در عجبم کین شمس تبریز به کجایست 

مگر ز تبریز تا شهر ما چقدر راه است؟

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...
ملت عشق رو خوندی شاعر زمان؟

آره ولی با کتابای معتبر دیگه ای که خوندم یکمی فرق داشت ولی همون یک کتاب بود که تا عمق وجودم رسوخ کرد...

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز