دیشب بچه هامو زد حالا ب دلایلی بی پول شده شغلشم ازاد ی روز کار هس ی روز نیس
منم کلی فحشش دادم گفتم دفعه اول اخرت باشه دست رو بچه های من بلند میکنی همه ک ننه بی غیرت تو نیستن ک بچه هایی مثه تو عقده ای تربیت کنن(بچه هام ۲/۴ساله شونه ) جامونم عوض کردیم خابیدیم امروز صبح اقا با دماغ باد کرده بیدار شده فقط گف اماده شین ببرمتون خونه مادربزرگ(خونه ما)مام رفتیم از اون موقع ن دنبالم اومد ن زنگم زد منم با پدرم برگشتم تا الان هم خونه نیومد الان زنگش زدم گفتم چرا نمیای نکنه خونتو فراموش کردی گف میام همچین سررررد ب زور منم گفتم تو اگ مرد بودی ک بالاسر بچه هات مینشستی خونه پدری میکردی ولی نمیکنی و صبح تا شب علافی چون مردونگی نداری جیک نزد
ولی میترسم بیاد خونه سروصدا کنه کاش بمیره خلاص شم