یه روز دوتا برادر میرن سفر کاری. زن برادر اولی هرچی شوهرش پول میفرست خرج خودش و پوشاک میکرد و به خودش میرسید.زن برادر دومی همه پولارو خرج خونه میکرد دکور انچنانی میخریدبه تمیزکاری میکرد ولی براخودش قناعت میکرد. بعد شوهرا از سفر میان. برادر اولی میبینه واااای زنش عین پری دریایی میمونه موهای خوشرنگ پوست و اندام عالی باخودش میگه حیف نیس همچین ملکه ای رو تو این خونه فقیرانه نگه دارم؟ میره براش خونه عالی میخره و عین پرنسس نگهش میداره. و اما برادر دومی! میبینه خونه عین قصر شده.لوستر پرده انچنانی ولی زن عین کنیز میمونه موهای پریشان و لباسای وارفته. با خودش میگه حیف نیس تو همچین خونه خوشگلی یه زن بیریخت زندگی کنه؟ پس میره طلاقش میده و یه زن خوشگل میاره😐 زنی که خرج داره ارج داره.turk girl
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من همیشه یک صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام واسم کوچیک بودن، ساعتم خواب میمونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم، احساس میکنم تمام دنیا دست به دست هم دادن تا من به حقم نرسم، اینجور که معلومه دنیا قراره همه چیزو احمقانه تموم کنه؛ اما نمیدونه پایان با منه.
والا الان احساس میکنم اوناییم که داشتم فقط جو بود 😶
خیلی طول نکشید تا فهمیدم قوی بودن به تحمل کردن نیست به قدرت رها کردنه ________پیگیر ارزوهامم بدجور تو دعاهاتون برای حاجت روایی منم دعا کنید💜💜____________ بزرگترین موفقیت یک دختر همین دختر بودنش است و بزرگترین شانس پدر مادرش دختر داشتن است🌱کاش نی نی یار بودم اونایی که زن ستیزی میکنن و ارزش زن رو زیر سوال میبرن و قدر دختر هارو نمیدونن تعلیق میکردم✌🏼ما اشرف مخلوقاتیم و تو تدبیر بقیه موجودات نقش داریم پس حواسمون به حیوونا باشه گربه ها و سگ ها و... اونا نعمت های خدان اگه دیدی کسی داره اذیتشون میکنه حتی اگه خوشت نمیاد ازشون ساکت نشین اونا پاکن و لایق ازار و اذیت نیستن 🐏😻🐕🦌 من دختر ارزو های کسی نیستم ولی هر روز به دختر ارزو های خودم نزدیک تر میشم🌹مدافع حقوق زنان❤❤
من امام رضایی ام🌹🌹🌹دل من گم شد اگر، بسپارید امانات رضا... و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش ملاقات رضا... از رضا خواسته ام بگذارد که غلامش بشوم همه گفتند محال است ولی دلخوشم من به محالات رضا(علیه السلام)