2777
2789

و محتاج پول بود حتی رو فروش سرویس خوابش که ۴ میلیون میخرن هم بنده خدا حساب کرده بود از بی پولی 

با عذاب وجدان خرید میوه ی هفته رو کردم که تو این شهر الان چقدر خانوما نو حسرت همین خرید ساده اند

که عصر اومدم تاپیکی رو دیدم که طرف از دوست جنس مخالفش سرویس نقره هدیه گرفته و خورده تو ذوقش که چرا طلا نخریده 

در حالیکه سرویس نقره هم‌ حداقل ده میلیون به بالاست بسته به وزنش

چقدر تضاد هست بین کف و سقف خواسته ها 

حالا این مورد دوم هم‌همچین کیس سطح بالایی نبودا 

ولی ایکاش یه نیم‌نگاهی به سختی زندگی اطرافیان بندازیم و یکم شاکر باشیم

ببین هرچی متوقع تر و سختگیر تر خوشبخت تر

هرچی بساز تر و ملاحظه گر تر بدبخت تر البته دور از جون 

همه، اون ک نقره گرفته طلا میخواد از همون دوستی تکلیفشو روشن میکنه ک آقا من زیاده خواهم مطلع باش 

اگ میتونی بسم الله اگ ن بای

ولی اون ک میگ باشه حالا اوکیه ی روز بلخره میبره و مثل اون خانم میزاره میره 


میشه برا قبولیم دعا کنید❤️🙏

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ببین ما از زندگی اینها خبر نداریم 

ما اونها رو بر اساس ی تاپیک قضاوت میکنیم 

خوب یارو که میبینه شوهرش نمیخوادش و ... 

چرا بچه دار میشه 

شاید اگه پیش شوهرش بری اونم چیزایی بگه که بهش حق بدی،

من آدم هایی رو دیدم که سنگ نادونی خودشون رو میخوردند

اینجا نود درصد از مشکلات میگن 

از روزهای خوششون نمیگن 

از اشتباهاتی که کردن ازبد رفتاری هاشون باهمسر و خونواده همسر نمیگن

ما از واقعیت خبر نداریم 

وقتی دانش آموز بودم یک دختر همکلاسیم خیلی خوشکل بود 

و لکنت زبان داشت و خیلی مظلوم 

بیچاره مامانش دیوانه شده بود و تو تیمارستان باباش هم میره زن دوم میگیره 

سه تا بچه از زن دوم گیرش میاد و باباش تصادف میکنه میمیره .

زن باباش هم بعد از فوت پدرش ،بابچه هاش جدا شدن و رفتن. 

این مانده بود و خواهر و برادر ش که 

پول شام شب هم نداشتن .

چقد من دلم به حالش میسوخت 

حتی تو هزینه مدرسه هم کمکش میکردم 

ی داداش پزشک داشتم درستش کردم برای داداشم 

بخدا داداشم زندگیشونو زیرو رو کرد 

مادرش خوب شد 

هزینه تحصیل برادرهاشو داد و همشونو به بهترین پست و مقام و پول رسوند 

اگه بدونی الان داره پادشاهی میکنه 

کیلو کیلو طلا داره 

الان زبون در آورده بین داداشام رو بهم زده 

داداشم که شوهرش میشه رو عصبی کرده ،همش ناراحته و از ازدواجش مثل سگ پشیمونه ، میگه اگه نه ترس از خدا و حرف مردم بود با تی پا بیرونش میکردم 

چقد دلم برای برادرم میسوزه .

الان داداشم با همه قطع ارتباطه .

و خونواده زنش هم همشون به دم داداشم آویزونن 


اومدیم ثواب کنیم برادرمونو کباب کردیم



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792