امشب بعد افطار گفت میرم خونه خواهرم پیش پسر خواهرم خیلی تفاوت سنی ندارن ساعت ۱۰ خواهرش زنگ زد داداش خونس کارش دارم گفتم مگه نیومده خونه شما گفت ن نیومده بهش زنگ زدم جواب نداد بعد نیم ساعت زنگ زده میگه میام الان اومد باهاش سرسنگین بودم واسه دروغش اونم هیچی نگفت کجا بوده منم دیگه نپرسیدم ولی خیلی حالم گرفته شد چون قبلا هم سابقه دروغ داشته فک میکنم قرار داشته ولی نمیتونم خودمو ب این نظر راضی کنم آخه چرا مگه من چیکار کردم امشب چرا از حضرت علی خجالت نکشید😭😭😭