کل زندگیم
گاها یادم میفته دلم برا خودم میسوزه
پسرم تاخیرداشت
سال پیش و امسال
عزیزم همیشه میگن تا داخل یه ماجرایی نباشی درک درستی ازش نداری. خودمم قبول دارم این مسئله رو
ولی خواهرانه بهت یه نصیحتی میکنی
مادر و پدر تو دوتا آدم بودن که نتونستن کنار هم زندگی کنن حالا به هر دلیل و شرایطی و از هم جدا شدن
تو یک آدم جدا هستی با اهداف و آینده ی جدا قرار نیست خودت رو پیوند بزنی به اونها و در حبس اونها باشی
اینها بخاطر اعتقادات جامعه ی ماست که خانواده محوره
همیشه مستقل و قوی بودن بهترین گزینه هست
ما آرمان هایی در ذهنمون داریم که فکر میکنیم درست ترین چیزه .مثلا زندگی کردن پدر و مادر و فرزندا کنار هم که به اصتلاح یک خانواده رو تشکیل بده...
اما این یه آرمان غلطه که در ذهن ما نقش بسته چرا که خیلی از بچه ها بخاطر داشتن خانواده ضربات بزرگی میخورن
خوشبتی و سعادت وابسته به خانواده نیست
خوشبختیو ما باید بسازیم ..کسی دستی دستی تقدیممون نمی کنه
ببخشید طولانی شد
مرگ آروم مامانم ساعت پنج صبح تو خلوت بیمازستان.........
وقتی ۶سال به خاطرش تو روی همه وایسادم ولی یه دفعه ای غیب شد و هر چی زنگش زدم گوشیش خاموش بود اون لحظه بدترین و سخت ترین لحظه عمرم بود چون ۶ سال از عمرم از را به فنا دادم
از عزیزترین کسم رفتارایی دیدم ک اصلا انتظار نداشتم و این سخت ترین لحظه بود برام و البته الانم تو دوره ای هستم ک سخت ترینه برام ولی با توکل ب خودش دارم میگذرونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
