2777
2789
عنوان

سخت تمرین لحظه زندگی تون کجا بوده

| مشاهده متن کامل بحث + 1239 بازدید | 75 پست
بدترین لحظه لحظه طلاقم بود و اینکه الان باید بسوزم و بسازم چون ازدواج دووم بدترین لحظه های زندگیم دا ...

ببخشید من در شرف جدایی هستم،کدوم قسمتش سخت بود؟

دوست داشتنش یا ترس از اینده؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وقتی مادرشوهرم جیک و پوک شوهرمو گذاشت کف دستم. گفت. شوهرت.  این کارا رو میکنه. و اون کارا رو میکنه و ... 


و تازه. فهمیدم چه آدمیه 

ولی هنوز به روش نیاوردم. باهام مهربونه و هوامو داره. ترجیح دادم تو قلبم نگهش دارم.  چون نمی تونم فراموش کنم  🤦🤧🤧🤧🤧💔😭😭😭🖤🖤🖤🖤

اللهم عجل لولیک الفرج آمین ❤️

اينكه بچه٥ ماهه ام رو سقط غير قانوني كنم يانه! جنين مشكلات زيادي داشت و من واقعا ناراحت تو قلبش سوراخ داشت تو مغزش كيست ،كليه متورم و از همه مهمتر مسكوك به سندرم داون!! فقط از خدا ميخواستم كه منو اينجوري ازمايش نكن كه از پسش بر نيام! تصميم گرفتم بچه رو نگه داشتم و الحمدالله همه ي مشكلاتش حل شد و  ماشا الله خيلي هم باهوشه

سال هایی که داره میگذره و نفس من جلومه اما نمیتونه حرف بزنه و هر لحظه و هر ماه و هر سال منتظرم حرف بزنه و انقدر دعا کردم اگر گوشام قراره صدای اون نشنوه هیچ صدایی نشنوه و الان واقعا خیلی کم شنوا شدم از یکم فاصله دور صدا ها رو بد میشنوم 

انقد کلاس بردمش دوا درمون دکتر احساس عجز دارم شبا خاب ندارم روسیاهش شدمه طفلک به غایت هم زیباست وسیله های خونه هم براش فروختم دیگه روسیاه بچه شدم 

حتی وقتی میخندم عمیقا غمگینم 

شوخی میکنم با هر کی اما غمگینم خندم تلخه فقط شب ک میمونم تنها بیدار خودم میشم التماس خدا میکنم 

دیگه فاییده ای نداره طلاق گرفتن ۸ سال پیش... و مامانمو ۷ ساله ندیدم هعیییی و همش فکر می کنم که اگر خ ...

آخی انشالله ببینید😢

منو رون بالاخره ازدواج کردیم🥰😍🥰 من شدم هرماینی ویزلی به کوری چشم حسودایی که راضی بودن من با مالفوی ازدواج کنم ولی با عشقم نه🥴😏 در ضمن هری داداشمه خجالت بکشید و اینقدر نگید کاش باهم عروسی می‌کردید شوهرمو خواهر شوهرم ناراحت میشن😡😡 در ضمن سوالی داشتید بپرسید اگه آقاییم اجازه بده با کمال میل جواب میدم چند تا چشم نظرم برای اینه که عشق منو آقاییم چشم نزنید👁️👁️👁️👁️👁️

سخت ترین لحظه عمرم پارکینگمون آتیش گرفت 

دخترم و همسرم و خودم تو پارکینگ بودیم دخترم و همسرم اونور بودن من اینور لحظه ای که آتیش گرفت نمیتونستم پیششون برم

پاهای هر سه مون تو آتیش سوخت بعد عفونت کرد و ...

.بعدشم دارییم کما بود شب رفتم ببینمش با هزار جور خواهش و دروغ و تمنا

رفتم دیدم تو تختش نیست خوشحال شدم که بردنش بخش بعد بهم گفتن که فوت شدهاون شب تا صبح زار زدم تو بیمارستان

خدایا شکرت

ببخشید من در شرف جدایی هستم،کدوم قسمتش سخت بود؟ دوست داشتنش یا ترس از اینده؟

هم دوستش داشتم هم بچه بودم ضربه بدی خوردم ۱۷ سالگی طلاق گرفتم 

چون طلاقم بخاطر مریضی اون آقا بود من کوتاه میومدم اون میگفت طلاق فقط ۵ ماه زندگی کردم اونم همش می‌فرستادم خونه بابام آخرشم گفت اخلاقشان به هم نمیخوره فقط بخاطر اینکه آبروی پسر خودشون نره

خدایا شکرت🙏🙏🙏
چرا باید مادرشوهرت بد پسرشو به شما بگه؟

چون مادرشوهرم دوسم داره عین دخترش. وقتی. این کارا رو پسرش. در حق من کرد. تو خفا.  فکر میکرد من نمی دونم ولی 


 من خودم از کارای شوهرم خبر داشتم.  ولی وقتی خار شدم جلوش. دردناک بود.   منم بهش گفتم می دونستم.  اما. اون قشنگگگگ قضیه رو برام وا کرد.  بیشتر. از ماجرا خبر داشتم با مدرک.  

اللهم عجل لولیک الفرج آمین ❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز