بخدا خسته شدم چرا همه میخوان بهم ثابت کنن یه چی کم دارم همش میخوان بهم بفهمونن تو شکست خوردی چرا میخندی و خوشحالی 🥺 درصورتیکه من اصلا احساس شکست نمیکنم دشمنای زندگیم شدن زندایی و بچه هاش دخترخاله و داداشم هرچی بهشون خوبی کنم آخر بهم زخم میزنن یه مدت میگفتن قدت کوتاهه (قدم ۱۵۰) بدبخت کوتوله و زشتی درحالی که من عاشق قدمم💔سه چهارسال به خاطر این موضوع اشکمو در آوردن بعد دیدن من دیگه با حرفشون ناراحت نمیشم شروع کردن به اینکه فرم بینیت خیلی زشته بخدا به صورتم میاد تا تونستن مسخرم کردن آخر سر زنداییم دید بینی دخترش دوتا از منه دیگه هیچی نگفت اینکه قدمو مسخره میکردن رو دیگه ول کردن دیدن میخوام کنکور بدم دوسال خون به جیگرم کردن هی اشکمو در میاوردن میگفتن هیچی نمیشی اینا دیدن من عاشق فرهنگیانم و قبول نشدم به جاش رفتم یکی از رشته های علوم پایه که الان خیلی دوسش دارم اول کلی تبریک گفتن بعد شروع کردن به اینکه بدبخت تو نتونستی فرهنگیان قبول شی بچه های ما میشن😭 رفتم دانشگاه دیدن هنوز خوشحالم و میخندم گفتن دختر فلانی صدتا خواستگار داره توی ۲۱ سالگی ازدواج کرده ولی تو چی... لازم به ذکره همین دختر فلانی رو واسه کنکور اینقدر زدن تو سرم که من بارها به خاطرش گریه کردم آخرم دختره بعد چهارسال که ادعای پزشکی خواستن میکرد هیچی قبول نشد رفت پیام نور ولی زنداییم از رو نمی رفت می‌گفت نه این خودش از اول نمی خواست 😒😒
به خدا روانیم کردن زنداییم ۲۰ سال ازم بزرگتره پسرش یه سال ازم کوچیک تره دخترش همش ۱۱ سالشه دخترخالمم سر جمع ۱۲سالشه اینا شدن یه تیم و پدر منو در آوردن شاید بگین اینا رو ول کن عقلشون نمیرسه ولی به خدا همین دوتا دختر ۱۱ و۱۲ساله من ۲۰ ساله رو روانی کردن 😭😭😭 واسه همه شون شدم یکی که باید شکستش بدن و ازش رد بشن لهش کنن خوردش کنن تا آرامش بگیرن هر بچه کوچولویی تو خانواده مون یکم بزرگ میشه شروع میکنه به اینکه یه کاری کنه من تحقیر بشم و ثابت کنه به درد نخورم🥹 همین دختر خالم برگشته بهم میگه اجی خدارو شکر من مامان بابام قد بلندن مثل تو نمیشم یا اون روز دکتر قرص اشتباهی نوشته بود خواهرم شانس آورد بود که رفته بود پیش یکی دیگه داروهاشو نشون داده بود عصبانی شدم گفتم چرا رفتی پیش این دکتره ( خب واقعا بد بود )دخترخالم برگشته میگه آره دیگه خودت نتونستی پزشکی قبول شی عقده ای شدی بدبخت💔 دختر خالم از من خیلی چاق تره برگشته میگه احمق رژیم نگیر به غذا خوردنت ادامه بده چاق شو لباسات رو بعدا من بردارم 😭 زمانی که بچه بود عشقم بود همش تو بغلم بود هرگز فکر نمی‌کردم یه روزی بخواد تو روم وایسه و به منی که ازش بزرگترم اینجور بگه دخترداییمم که دیگه نوبره میاد کنارم می ایسته بعد برمیگرده میگه مامااااان همون‌طور که گفتی خدارو شکر از آبجی قدم بلندتر میشه بعد دختر خاله خودش از من کوتاه تره پسرداییم میگه اون قدش بهش میاد ولی تو چییی 🥲 ...
و کلی حرف دیگه که تمامی نداره
از ۱۳ سالگی تا به امروز که نزدیکای ۲۱ سالگی هستم هر جور فکر کنی با این حرف و متلکا جنگیدم دیدم فایده نداره باهاشون سازش کردم بهشون محل ندادم هعی با حرفاشون زدنم زمین هعی بلند شدم گفتن تو آدم بدی ثابت کردم خوبم ولییییی خسته شدم ولم نمیکنن . نمی دونم چرا آدما اینجورن بخدا مگه من چی دارم یه دانشجوی کوچولو موچولو عاشق و😅خوشحالم که تازه به یه ثباتی تو زندگیش رسیده و داره تلاش میکنه تا ۲۴ سالگی به همه هدفاش برسه ، الانم که دانشگاه میرم دوتا دوست دارم که از صدتا دشمن بدترن روزی که فهمیدن معدلم ازشون فقط نیم نمره کم تر شده با یه خیال راحت گفتن آخیش همینهههه💔 سرکلاس بودیم از دهنم در رفت بهشون گفتم درس خوندم برگشتن یواش به هم میگن این شروع میکنه درس خوندن می ترسم این ترم جدی جدی معدلش بره بالاتر ، بخدا داشتیم یه منچ بازی می‌کردیم نمی دونم چرا هر دوسه بار بردم درصورتیکه من تو خونه همیشه تو منچ اکثرا می بازم 😅 میگفتن وای خاک به سر مون که به این باختیم به خدا یه بازی ساده بود ولی اینا گر گرفته بودن از همونجا فهمیدم نخیر ایناهم نارفیقن و امثال همون فامیلامن و سعی کردم همه چیز زندگی مو ازشون مخفی کنم😔😔
نمیشه نبینیشون کمتر ارتباط بگیری باهاش؟
چقدررر به یه الف بچه رو دادی که اینارو بهت بگه
من دختر خالم قدش کوتاهه
زنداییم قدش ۱۶۶ و اینا
داییم نزدیک ۱۸۰
کوتاه ترین فرد تو هانوادمون جز دختر خالم قدش ۱۵۷-۱۵۸
اینقدرررر زنداییم دختر خالمو مسخره کرد که الان دوتا دخترانش قداشون از دختر خالم کوتاهتر مونده
خوشحال نیستم اما خواستم بهت بگم هر کسی جواب مسخره کردنشو میبینه ، دختر دایی من دست کمش الان باید ۱۶۰ تا رو باشه اما...
از حسادتشونه عزیزم
جوری رو خودت کار کن که نظر دیگران برات مهم نباشه
وقتتو روی خودت بزار ن اینکه بشینی به حرف این و اون فکر کنی
گور بابای همشون
میخوان چیکار کنن برات اخه
رفت و آمدتم کم کن با اینجور آدما
منم تقریبا هم قد خودتم
یکمم حساس بنظر میای اخه منچ چیزی نیست که اینقدر به همت بریزه
بنظر من ایراد از رفتارای خودت هم هست. اخه اونا رو میگیم فامیلن و فلان. ولی دوستای دانشگاهت ببین چطوری رفتار کردی ک تو رو در حدی نمیبینن که وقتی منچ ازشون میبری تعجب میکنن. تو اعتماد ب نفس نداری و ی مقداری هم کاذب داری. برای خودت داری اعتماد ب نفس ولی رفتارت طوری هست ک هرکی کنارت باشع فکر‌میکنه تو یه ادم دست و پا چلفنتی و .... هستی. خودت ی مقدار روی برخورد با اطرافیانت کار کنی بهتره
