تو شهر غریب بچه شیر به شیر باردارشدم مادر و خواهر ندارم خیلی میترسم از موقع زایمان پسرمو چیکار کنم خیلی وابستا منو شوهرمه فقط جاری هام تو این شهرن که خیلی بد جنسن یه بار فقط دوساعت بچم گذاشتم پیششون انقدر منت گذاشتن سرم صد بار عذر خواهی کردم بچم ۱۵ ماهشه و بچه هاشونم بچه منو میزنه 😔😔تو رو خدا کسی شرایط منو داشته ؟چطور برنامه ریزی کردین ؟ چطور از پسش بر اومدین ؟ من واقعا گیج شدم و حیرونم 🥺🥺🥺
سخته ولی میشه
مامان من شرایطش بدتر شما بود..
بچت شیر خودتو میخورد.؟
الهی عزیزم؛ منم شهر غریبم مامانم فوت شده؛ من بچه اولمه؛ موقع زایمان احتمالا تنها باشم اما بعدش شاید تا یه ماه مادر شوهرم بیاد پیشم بمونه
الان یه سری میگن میخواسی دقت کنی باردار نشی
نمک رو زخم اسمشونه
عزیزم خدات بزرگه انشالله به خوبی میگذره
تگه وضع مالیت خوبهدپرستار بگیر موقع زایمان چند روزی
ببین عززیز دلم منم شیر ب شیر باردار شدم
خدا مادرتو بیامرزه ولی بودم باید تو بیمارستان میبود
منم فکرم درگیر اون ی روز بچمه بیام خونه از بیمارستان حله
ب جاریات رو ننداز اصلا شوهرت هست دیگ
منم ی هفته دیگ زایمانمه
عزیزم منم کسی رو نداشتم
مادر نداشتم
خواهرم و خانواده شوهرم هم شهر دیگه هستن
خودمم شاغلم
ولی خدا خودش کمک کرد
پرستار گرفتم
منم نگران بودم
الان دیگه بزرگ شدن تنها تو خونه می مونن
دوست من بچش ۴ ماهه بود ک باز باردار شد
منم بچه هام شیر به شیر شدن اما کمکی داشتم توام به همسرت بگو بچتو نگه داره مادرت یا خواهرت نمیتونن بیان ؟
بچه های من ۱۴ماه فاصله سنی دارن
الان بزرگه ۶
کوچیکه ۵
به معنای واقعی کلمه هم افسرده شدم هم حالم بده هرچقدر هم مسافرت گردش تفریح میرم بازم حالم بده خیلی اذیتم کردن بچه ها خیلی باید قوی باشی خیلی من ازپادراومدم اعصابم خرابه میخام برم دکتر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
