2777
2789

خیلی حالم بده.... 

پنج سال پیش یه شهر دیگه دانشگاه قبول شدم. اونجا با یه پسری اشنا شدم و حدود یکسال دورادور دوسش داشتم. خیلی عذاب کشیدم. بعد از یک سال وارد رابطه شدیم و برای اولین بار باهم بیرون رفتیم. همه چیز خوب بود. اما چندوقت بعدش اعتراف کرد که داره از ایران میره. بعد از اینکه کلی منو وابسته کرده بود...خیلی دردو رنج کشیدم هرچقدر بگم نمیتونم بیان کنم. بارها و بارها ازش جدا شدم اما بازم میومد پیام میداد و ذهنمو مشغول میکرد. انواع و اقسام بیماری هارو گرفتم. هرروز مریض بودم. افسردگی شدید گرفتم. آخر یه روزی تصمیم گرفت بخاطر من همین جا بمونه و یه شهر خوب بریم و ازدواج کنیم. همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه من فارغ التحصیل شدم و برگشتم شهر خودمون. روز اخری خیییییلی گریه کردم پیشش. بهم قول داد و قسم خورد زود زود بهم سر میزنه میاد شهرم و میبینه منو. اما هیچوقت نیومد... اخلاقش باهام خوب بود اما دیدنم نمیومد. مدام میرفت شمال. سفرش به راه بود اما من نبودم... من خیلی تو این مدت خاستگار داشتم و همه رو رد میکردم. پدرومادرم باهام دعوا میکردن که اگه اون پسر دوست داره خاستگاری هم نه فقط یه بار خانوادش یه زنگ بزنن که ما بدونیم در جریانن. بارها ازش خواستم یه دفعه تلفنی حرف بزن خانوادم نمیزارن باتو باشم اما زنگ نزد..با اینکه قول داده بود زود زود با خانوادش بیان 

سر این مسائل انقدر تنش بوجود اومد که دیگه تحملم تموم شد و ۳ ماه پیش ازش جداشدم.گفتم اگه دوسم داشته باشه و رابطه براش مهم باشه این بار حضوری میاد تا منو ببینه حرف بزنیم. بازم نیومد. ففط گاه و بیگاه پیام میداد که بهت نیاز دارم و .. من بدقولی میکرد موندم دروغ میگفت موندم نامهربونی میکرد موندم هرکاری کرد موندم و ساختم اما هرادمی صبری داره....

دیشب خیلی حالم بد بود و گریه ام بند نمیومد... بهش پیام دادم لعنت بهت که هیچوقت اثری که روم گذاشتی از زندگیم نمیره.... گفت کاملا دو طرفه س. گفتم تو یه سااااال دیدن من نیومدی......... من رفتم چون ببشتر از اون تحمل صدمه هاتو نداشتم..

جوابمو نداد. و تالان دارم گریه میکنم. حالم خیلی بده.....میخوام خودمو بکشم اما خواهرم بارداره..

چرا بکشییییی...حتی ارزش نداره بخاطرش گریه کنیییی...دخترخوب اون اگ میخاستت ک حتتتما ی سر بهت میزد...الانو تحمل کن بخدا ی روزی ب حال الانت میخندی....این دنیاتو داغون کردی چرااون دنیا رو بخاطرش داغون کنی

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

و عشق .....واقع بین باش این آقا اگر براش مهم بودی میومد و برات می جنگید تا صبح هم ما بگیم دلت قبول نمیکنه یکبار برای همیشه بگو ۲ ماه بهت فرصت میدم اگر عشقمون دوطرفه بود و اومدی خواستگاری فبها وگرنه بعد از دو ماه واقعا ترکت میکنم و این مدت دوماه هم تقریبا سنگین با محبت باش زیاد پیام نده و سعی کن اون بیاد سمتت . 

باورهایم را با تلاش ساخته ام نه با خیال ......

میتونی با مشاور صحبت کنی تو برای زندگی به کسی نیاز نداری زندگی با بعضیا قشنگه اما با نبودشون ام اتفاق خاصی نیوفته زندگی ادامه داره هرچند سخت چون عادت کردی به قشنگی ولی تو دنیای خودت و داری به خاستگارات فکر کن و به خوبشون مثبت بده قطعا کنار شوهرت ام زندگیت قشنگ خواهد بود 

کاربری دست دو نفره نه به انتظار کسی ! نه انتظار از کسی ! خودم میتونم مثل ماه بدرخشم🌙

ما هر چقدم بگیم گریه نکن و ناراحت نباش فایده نداره خودت باید یه کاری کنی تا فراموشش کنی چون همونطور که دیدی اون ادم ارزششو نداره و دوست نداره

شاید زمان ببره ولی اخرش فراموشش میکنی به این فک کن که هر چقد گریه کنی خودتو اذیت کنی به هیچ جای اون نیس و قرار نیس اتفاق مثبتی بیوفته

چرا بکشییییی...حتی ارزش نداره بخاطرش گریه کنیییی...دخترخوب اون اگ میخاستت ک حتتتما ی سر بهت میزد...ا ...

یعنی اون همه سال علاقه و خاطره الکی بود؟ 

من تجربه ی اولم بود. خیلی وابسته بودم. من حتی سر کلاسای دانشگاه و کارآموزی ها اونقدر تمام فکر و ذکرم این بود که الان حتی میام برای آزمون استخدامی بخونم درس ها و مطالب منو یاد اون میندازن و ساعت ها میشینم گریه میکنم. دیگه به هیچکس نمیتونم اعتماد کنم. به پدرمادرم گفتم تااخر عمرم اسم ازدواجو نیارید دیگه...

از همون اول مشخص بود تو رو فقط واسه تفریح و عشق و حال گذری میخواد .ولی عشق بی حد  شما به اون باعث شده بود تا واقعیت‌ها رو نبینی.الان هم توکل کن به خدا .رابطه ات رو با اون کاملا قطع کن .حتی خط تلفنت رو عوض کن که دیگه بهت پیام نده.و فکرت رو آزاد کن .ببین قسمتت واسه ازدواج خدا چی در نظر گرفته

اگر نمیخواست باهات بمونه چرا هنوز نرفته کشور دیگه؟

مطمئنی بهانه برای کات نبوده اونموقع این مهاجرتش؟

به نظرم خیلی داری برای اون خودتو اذیت میکنی

مشخصه که صرفا براش سرگرمی و تفریحی به نظرم

از مشاور کمک بگیر

و روی حرفت بمون و به اذیتایی که کرد فکر کن و جوابشو نده 

عشق یکطرفه... منم تجربه مشابه داشتم چند ماه تمام شبا با گریه خوابم می‌برد... ولی گذر زمان حل میکنه

نمیتونم باور کنم یکطرفه بود.... حتی بهم حلقه داده بود . جون پدرومادرشو قسم میخوود که نذاره سخت بگذره بهم... اگه ففط یه بار فقط یه دفعه میومد این شکلی تموم نمیشد... خودمو میشناسم ؛ دیگه تحمل این غم چندساله رو ندارم....

و عشق .....واقع بین باش این آقا اگر براش مهم بودی میومد و برات می جنگید تا صبح هم ما بگیم دلت قبول ن ...

من که براش سود و منفعتی نداشتم مخصوصا الان توی راه دور بجز چند کلمه چت و اس ام اس چی از من بهش میرسه مگه ... بااین حال هرروز از صبح تا شب پیام میداد و هوامو داشت. چطور باور کنم یه نفر وقتی هیچ سودی براش ندارم و مونده عاشقم نبود اخه؟....قلبم داره میترکه 😭😭😭😭

خیلی راحت با احساساتت بازی کرده و به تو به عنوان زنگ تفریح زندگیش نگاه کرده .... این اصلا مرد زندگی نمیشه ... معلومه به این راحتی نمی تونی فراموشش کنی حتما برو مشاوره و به زندگی عادی برگرد تا بیشتر از این عمر و جوونیت حروم نشده 

من که براش سود و منفعتی نداشتم مخصوصا الان توی راه دور بجز چند کلمه چت و اس ام اس چی از من بهش میرسه ...

مگر سود و منفعت فقط باید جسمی یا مالی باشه ... همین که باهات حرف میزده و احساساتش را تخلیه میکرده و همین که میدونه تو همه جوره پاش وایستادی و خیالش راحته اگر هیچ کس دورش نبود تو هستی ... اسمش سود و منفعت نیست ؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز