2777
2789
عنوان

دارم دق میکنم...قلبم سنگینه..توروخدا بیاید

| مشاهده متن کامل بحث + 443 بازدید | 39 پست
همش دروغه...پسری که آدمو بخواد یک آن صبر نمیکنه و بهانه نمیتراشه

خانوادش یکم سخت گیر بودن... پدرش شرط گذاشته بود برای بچه ها که تاوقتی از جهت مالی استقلال کامل پیدا نکردن و خونه نگرفتن نباید ازدواج کنن... همیشه بهم میگفت تاگرفتن خونهرصبر کن...

منم الان ففط میخواستم یه زنگ بزنه تا انقد مامان بابام منو تحت فشار نذارن... نه اینکه بیاد خاستگاری

میتونی با مشاور صحبت کنی تو برای زندگی به کسی نیاز نداری زندگی با بعضیا قشنگه اما با نبودشون ام اتفا ...

هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم... یاد اون میفتم. گریه ام میگیره. من حتی وقتی میخوام برای آزمون استخدامی درس بخونم چون درسام کنو یاد اون میندازه اونقدر گریه میکنم که میگم اصلا نخواستم... میترسم ازدواج کنم و تااخر عمر اون از ذهنم نره.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کاراشتباهی نکن دیوونه

بخداکه ارزششونداره

حق بهت میدم ک حالت بدباشه گریه کنی 

حالتومیفهمم ولی دیگع حماقت نکن 

برو پیش مشاوره صحبت کن خودتوخالی کن

راهنماییت میکنه

بخاطریه ادم بی ارزش  ک هیچ تلاشی برات نمیکنه

یه زندگی جدید شروع کن

تومیتونی ک فراموشش کنی مطمئن باش

...✨خدایا زندگیمو به خودت گره بزنگره کور...!🙂
ما هر چقدم بگیم گریه نکن و ناراحت نباش فایده نداره خودت باید یه کاری کنی تا فراموشش کنی چون همونطور ...

خیلی وقتا این تصمیمو گرفتم ولی فقط دو سه روز تونیتم دووم بیارم و بعدش بدتر از قبل افسرده شدم. 

خودتوجمع کن یه هدف برای خودت مشخص کن خطتو عوض کن تادوباره پیامش اذیتت نکنه وزندگی از سر بگیر 

وقتی حالم انقدر از درون بده ؛ حتی صبحا بلند شدن از تخت خواب برام سخته.... حتی از کاری که میرفتم استعفا دادم. چون کوچیکترین کارای روزمره برام غیرممکن شده. توان ایسنادن رو پاهامم ندارم... انگار تمام دنیایی که ساخته بودم خراب شد و الان نمیدونم باید چیکار کنم...

از همون اول مشخص بود تو رو فقط واسه تفریح و عشق و حال گذری میخواد .ولی عشق بی حد  شما به اون با ...

اخه از من هیچ عشق و حالی بهش نمیرسید. یه دختر ساکت و اروم و سر به زیرم که حتی بیرون رفتنامون سرمو بالا نمیتونستم بگیرم از خجالت... بعدشم که رابطمون از دور شد و همونم نداشت اما بازم باهام خوب بود و برام وقت میذاشت مدام پیام میداد . چی مگه از من بهش میرسید... بغض گلودرد داره خفم میکنه 😭

به خودت فرصت بده عزیزم 

یه مدت مثلا یکسال نه خواستگار اجازه بده که بیاد نه به پسری فکر کن 

تو وابسته شدی و زمان این علاقه رو کم رنگ میکنه 

نمیخواد خودکشی کنی بعدا میفهمی چی میگم 

یکسال فقططط به خودت بها بده درس بخون کتاب بخون فکرت رو درگیر کن تا بهش فکر نکنی 

پیشرفت کن 

بعد یکسال تصمیم بگیر برای زندگیت

اگر نمیخواست باهات بمونه چرا هنوز نرفته کشور دیگه؟ مطمئنی بهانه برای کات نبوده اونموقع این مهاجرتش؟ ...

چرا اون میخواست باهم باشیم. وقتی مهاجرت رو گفت میخواست که منم قبول کنم و بعد از اینکه رفت و اونطرف رو اوکی کرد بیاد با خانوادم صحبت کنه که منم برم. اما من میدونستم خانوادم نمیذارن. سر همین دم رفتنی میدونست اگه بره دیگه همه چیز تموم میشه. موند و دوباره از صفر شروع کرد دوباره یه شرکت زد چون شرکتشو قبل رفتن کامل واگذار کرد... 

منم این مدل دیگه ای جدا شدم داشتم میمردم رفتم روانپزشک چنتا قرص نوشت آروم شدم اون مرحله رو پشت سر گزاشتم  خیلی بهم فرق کرد،   تو هم میتونی بری پیش یه روان پزشک حاذق،  چرا خودکشی کنی ،،این مردا ارزش ندارن   فکر مادرتو بکن گناه داره

نه اولین نفر و که آخرین نفری هستی که این حس رو درک میکنی. این اتفاق برای هر کسبیوفته فکر میکنه دیگه سرپا نمیشه و هیچکستو دنیا حالش بدتر اون نیست. درکت میکنم خیلی سخته. یعنی واقعا دردناکه

ولی دیوونه نشی خودت رو بکشی ها. خودکشی گناه خیلی بزرگیه. اصلا ارزش نداره بخاطر آدمی که تو رو بازی داده با خودت همچین کاری کنی.

ببین دیگه اصلااااا باهاش حرف نزن اصلا. تطتت رو عوض کن.

من قبلا چند سال کسی رو دوست داشتم. با اینکه دو طرفه بود ولی نشد

اون آدم ولی واقعا در حقم یه خوبی کرد اونم این بود که هیچوقت بهم پیام نمیداد و زنگ نمی زد تا خانواده ش قبول کنن.

بعدم که نشد حتی یکبار یه نقطه هم برام نفرستاد چون براش ارزش داشتم و واقعا آدم بود نمیخواست من ضربه بخورم.

اینا رو گفتم که بدونی کسی که فقط بهت پیام میده تو رو واسه خودخواهی خودش میخواد و اصلا به فکر آرامش تو نیست..

 به خودت زمان بده تا آروم بشی مثلا بگو الان ناراحتم غصه میتورم ولی تصمیم نمیگیرم تا مثلا یک ماه دیگا.

اینطوری توی اوج ناراحتی تصمیمی نمیگیری که بعدا پشیمونبشی ازش.

مگر سود و منفعت فقط باید جسمی یا مالی باشه ... همین که باهات حرف میزده و احساساتش را تخلیه میکرده و ...

چندبار این پیامتو خوندم و گریه میکنم اما اصلا نمیتونم باور کنم که همه چیز دروغ بود ....😭😭😭😭😭

کاراشتباهی نکن دیوونه بخداکه ارزششونداره حق بهت میدم ک حالت بدباشه گریه کنی  حالتومیفهمم ولی ...

چه زندگی شروع کنم اخه 😭 همه چی منو یاد اون میندازه کل زندگیمو بااون چیده بودم الان که نیست حتی نمیدونم کجام و باید چیکار کنم نمیدونم دیگه چی میخوام از زندگی وقتی به هرچی که میخوام نمیرسم

به خودت فرصت بده عزیزم  یه مدت مثلا یکسال نه خواستگار اجازه بده که بیاد نه به پسری فکر کن  ...

میخوام اینکارو بکنم اما به در بسته میخورم. هرکاری کردم. سر کار رفتم بهتر مشدم کتاب خوندم بهتر نشدم سفر رفتم بهتر نشدم با دوستام وقت گذروندم بهتر نشدم دوره خودشناسی شرکت کردم بهتر نشدم. این اواخر میام برای ازمون استخدامی درس بخونم تمام درس ها منو یاد اون میندازه و با گریه دور میشم

منم این مدل دیگه ای جدا شدم داشتم میمردم رفتم روانپزشک چنتا قرص نوشت آروم شدم اون مرحله رو پشت سر گز ...

الانم ففط به فکر خانوادم... وگرنه دیگه یک لحظه تحمل زندگیو ندارم 😭

نه اولین نفر و که آخرین نفری هستی که این حس رو درک میکنی. این اتفاق برای هر کسبیوفته فکر میکنه دیگه ...

یه لحظه هایی اونقدر برام سنگین میشه که عقلمو از دست میدم.... مثل دیشب اونقدر گریه ام بند نمیومد و داشتم خفه میشدم که رفتم و بهش پیام دادم... نمیدونم باید چکار کنم که ساکت شه دردم. دیگه ایمانمو از دست دادم. باورم نمیشه این همه نرسیدن به خواسته هام از بچگی تا الان همش حکمت داشته باشه...نمیکشم واقعا😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز