قربانت عزیزم..خداروشکر عالی هستم دقیقا یه ساله ونیمه طلاق گرفتم انگار تازه متولد شدم هرچند هنوز پیگیرمه ولی مثل سگ از چشمم افتاده هزار بار گفته برگرد اذیتم میکنه پشت سرم حرف میزنه ولی حس پرنده ای رو دارم که از قفس پریده آرام ورها...نکه فک کنی مشکلات ندارم دارم اتفاقا ولیییی خیییلی حالم خوبه فقط خود خدا میدونه چیا کشیدم شاید یه روز نوشتم اینجا زندگی نامه مو
من شوهرم اینایی که گفتم بود علایمش..مامانشم میگفتن اسکیزوفرنی بوده بستریش کردن خوب شده ولی به نظرم خوب نبود معلوم بود مریضه..شوهرم همش قران میاورد دست بزارم روش عاشق برادرش نیستم .قسم بخورم از پشت باکسی نبودم..قسم بخورم کسی رو نیوردم تو خونه...صدای ویبره موبایل میشنید میگفت تو گوشی مخفی داری وهزارتا بدبختی دیگه .هرروز بیماریش پیشرفته تر میشه الانم بدتر از پارساله
ای خدا بیماری‌ای روانی چقدر خطرناکند،هرگز کسی که درگیر بیماری روانی شده درمان نمیشه فقط الکی از این دکتر به اون دکتر رفتن و این دارو و اون دارو خوردن بی فایدست. من درکت میکنم کل خانوادم یا اسکیزوفرنی اند یا پارانویید منم کمابیش دچارم هذیان و توهم ندارم اما صدای ویبره گوشی تو خونه می‌شنوم خیلی منزوی و ترسو ام از همه متنفرم مدام با همسرم در حال دعوام
اینایی که گفتم ریشه در بچگیم داره همش جنگ دعوا نزاع بزن بُکش جنگ پدر مادر، جنگ خواهرا باهم بزن گیس کشی،پدر همه رو میزد فحش میداد،شاهد رابطه ی پدر مادرم ،فقر گشنگی ،لختی از همه ی آدما بیشتر زجر کشیدیم ای خدااااا
خیلی نارحت شدم برات خدایی سرایط بدی گذروندی متاسفم.
همسر منم خیلی مشکل داشت باباش همش درحال زن بازی وخیانت بود همش دعوا کتک کاری میگفت پدرم مادرمو با بیل میزد😱😱مامیرفتم دنبال همسایه بیاید کمک مادرمو داره میکشه...بعدش چنباری ورشکست شدن تو فقر مطلق بودن مامانش اسکیزوفرنی داشت خلاصه که وضعشون خیلی بد بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
