یکی از زن داداشام داشت غذا درست میکرد بعد خیلی ظرف کثیف شده خودشم دارع میشور اینم بگم با همینی که دعوا شده یه دختر یع سالم داره بعد دیدم هی میاد بچش غذا میده ظرفم میزارع رو اوپن و میره به رو خودش نمیارع یه کمکی بده مثلا بعد اومدم به اون یکی زن داداشم گفتم بده من مبشورم اونم گفت بده من فلان یه تعارف خشک خالی کزد رفت پشت سر من منم گفتم به رو خودشم نمیاره یهو شنید قاطی کرد رو من ها خجالت بکش این حرفا نزن رفته به مادرم گفته دخترت گفته پرو به روی خودشم نمیارع چنتا م توش حرفی که زدم کرده بعد اومد وسالیش جم کزد که بره ما اومده بودیم خونه باغمون فاصله داره تعارفش کزدم بیا چایی بخور فلان محل نمیداد همون شبم مهمون داشتم عموم اینا اومده بودن بعد گفتم حالا جلو اینا زشته حیا کن گفت من حیا ندارم بعد چند دیقه ای گذشت گفتم بیا میوه بخورم یهو اون یکی زن داداشم گفت بیا ببین خواهر شوهر چقد هواتو دارع گفت حالا ظرفاتم میشستم جلو همه اینو گفت منم هیچی نگفتم بعد دیدم با داداشم بحثش شد رفت حیاط رفتم بغلش کزدم گفتم ببخشید این حرفا ببخشید طولانی شد اما میخوام بذونم من مقصر بودم؟؟؟؟؟
درست نفهمیدم ولی خب نباید زیاد بهشون رو داد حد وحدود باید رعایت بشه
چیزی که آدمیزاد رو میکُشه، حسرته حسرتِ جاهایی که نرفته،کاراییکه نکرده، حرفایی که نگفته.حسرتِ آدمی که دیگه تکرار نمیشه و هیچکاری واسه نِگهداشتنش نکرده.. پیج کیک و شیرینی هام:Savina.bakes 😋🥰
جمعیت ما اون شب ۲۰ نفر بود خدایی خیلی کلافه بودم هی پذیرایی کن
بیست نفر که چیزی نیست من فقط خانواده خودم و همسرم خواهر برادرا با بچه هاشون بیان شصت هفتاد نفر میشیم همه کارها رو خودم میکنم خم به ابرو نمیارم درسته از کت و کول میفتم ولی ارزش داره نه خودمو ناراحت میکنم نه دیگرانو نه توقع دارم کسی برام کاری بکنه که وقتی انجام نداد دلخور و ناراحت بشم بازم ممکنه اینجور مهمانی ها پیش بیاد شما برای آرامش خیال خودت اگه میبینی به همه کارها همزمان نمیرسی پیشنهاد میکنم از یکی دو روز قبل مهمانی همه تدارکات رو آماده کن که روز مهمانی فقط پذیرایی و ظروف بمونه خیلی درگیر آشپزی نشی که کلی وقت میگیره و خستگی داره بازم انگار آشپزی و شستن ظروف رو یه زنداداشت عهده دار شده شما فقط چایی و میوه میبردی و پذیرایی میکردی اما بازم برات سنگین اومده توقع داشتی همه بیان کمکت
وای بار اوله میبینم انقدر ی زن داداش پرو باشه، بابا تو خیلی شل گرفتی اصلا بهش رو نده فکر کرده کیه که اینجوری رفتار میکنه با این چیزایی که گفتی مطمعن شدم پشت سرتون با داداشت هم غیبت میکنه ی بار برای همیشه حالیش کن تا انقدر پرو نباشه
خوشبحال زنداداشت ..چقدر تو فهیم هستی والا خواهرشوهرم گندزد به زندگی تو چشمام نگاه کرد گفت بی ادبی و دوقطبی هستی اونم درحالی که خودش مقصر بود نه من ..به روی نودش نیاورد بارها از پشت بهم خنجر زد همش بدگوییم و میکنه باز باهاش حرف میزدم ولی اخرین بار گندی زد که دیگه تو چشمش نگاه نمیکنم .درحد سلام و خداحافظ
اون بچه یکساله داشته که نیاز به مراقبت داره و یه روز امده استراحت کنه دیگه انقد سخت گیری لزومی نداشت تازه مهمون بوده دوست نداشته کمک کنه شمام رفتی خونش نکن...وافعا ادم از رفتار بعضی از خواعرشوهرا تعجب میکنه